امرالله صالح، یکی از چهره‌های شکست‌خورده‌ی جمهوریت، بار دیگر تلاش دارد تا با سوء‌استفاده از شرایط طاقت‌فرسای مهاجرین افغان، خود را در فضای سیاسی مطرح کند. این‌گونه افراد، تشنه‌ی قدرت‌اند و برای رسیدن به آن، از هر ابزاری ـ از درد و رنج مردم ـ استفاده می‌برند؛ حتی اگر این بهره‌برداری به قیمت تقابل با منافع ملی و خیانت به مردم تمام شود.

در همین راستا، پس از شدت گرفتن روند اخراج مهاجرین افغان از ایران — که روزانه ده‌ها هزار نفر با تحقیر و بی‌احترامی بازگردانده می‌شوند — امرالله صالح به‌جای همدردی با این مظلومان، منتقدین ایران را مورد نکوهش قرار داده و از آنان خواسته است که از «شکایت‌کردن» و یادآوری مشترکات فرهنگی و مذهبی دست بردارند و نه خود را خسته کنند و نه مزاحم ایران شوند.

در شرایطی که مهاجرین افغان تلخ‌ترین روزهای زندگی خود را سپری می‌کنند، خودداری از دفاع از عزت و حرمت آنان، نه تنها نشانه‌ی بی‌توجهی به ملت است، بلکه مُهر تأییدی است بر رفتار تحقیرآمیز علیه آن‌ها.

امرالله صالح از یک‌سو دم از مردم‌سالاری می‌زند و از سوی دیگر بر اهانت و زیر پا گذاشتن کرامت انسانی مُهر تأیید می‌گذارد. این همان تضاد بزرگی است که میان ادعای سیاست‌مداران شکست‌خورده و عملکرد واقعی‌شان وجود دارد.

در بخشی از اظهاراتش، صالح علت موج مهاجرت‌ها را به توافق دوحه نسبت می‌دهد، توافقی که میان امارت و نمایندگان آمریکا در قطر امضا شد. اما اگر بخواهیم بدون حب‌و‌بغض به دلایل واقعی مهاجرت‌ها نگاه کنیم، روشن است که ریشه‌ی آن‌ها به جنگ‌های داخلی برمی‌گردد؛ همان جنگ‌هایی که چهره‌های فراری و رهبران تنظیمی برای دستیابی به قدرت به راه انداختند و کشور را به میدان رقابت‌های خونین مبدل ساختند.

اسناد و شواهد نیز گواهی می‌دهند که اکثریت مهاجرین افغان، در دوران جنگ‌های داخلی به کشورهای همسایه پناه بردند، نه بعد از امضای پیمان دوحه. بنا بر این، عامل اصلی مهاجرت را باید در منازعات تنظیمی، خیانت‌های سیاسی و فروش سرنوشت کشور به بیگانگان در نشست «بن» در سال ۲۰۰۱م جست‌وجو کرد.

در بخش دیگری از سخنانش، امرالله صالح بازگشت اجباری مهاجرین را «فرصتی برای سربازگیری» می‌داند و می‌نویسد:
«در پی هر تاریکی روشنایی است. این موج بازگشت برای پُرکردن جاده‌ها، کوه‌ها و دره‌ها کافی است. کسانی که برمی‌گردند، واقعیت جدیدی را شکل می‌دهند. آنان سایه نیستند، ریشه دارند. این برگشت برای بسیج نیروهای آزادی‌خواه حیاتی است.»

برای طرف‌داران صالح بسی جای تأسف و تألم است که صالح در شرایط بحرانی به‌جای اینکه در کنار مردم رنج‌دیده بایستد و از همدردی سخن بگوید، در صدد سوءاستفاده از وضعیت سخت و دردناک مهاجرین است و می‌خواهد از حالت مجبوریت آن‌ها در راستای اهداف پوچ و بی‌اساس سیاسی خود بهره‌برداری کند.

واقعیت تلخ این است که بسیاری از این بازگشت‌کنندگان حتی سقفی برای سر ندارند، چه رسد به آن‌که آماده‌ی سرباز شدن برای اهداف سیاسی دیگران باشند. آنان اکنون بیش از هر چیز در اندیشه‌ی بقا و بازسازی زندگی از هم‌پاشیده‌ی خود هستند.

صالح به‌جای آنکه در کنار این مردم رنج‌کشیده بایستد، می‌کوشد با شعارهای بی‌محتوا از آنان به‌عنوان ابزار استفاده کند. اما این مردم همان‌طوری که صالح می‌گوید: سایه نیستند، ابزار هم نیستند؛ بلکه آنان واقعیت‌های زنده از جامعه‌اند — کسانی که زمانی حق زندگی در کشور خود را از آنان گرفتید و اکنون بازگشته‌اند تا حق خود را بازپس گیرند.

آنان نیامده‌اند تا قربانی اهداف شوم شما شوند یا زندگی‌شان را فدای آینده‌ی فرزندان‌تان کنند. آمده‌اند تا نگذارند تاریخ تکرار شود؛ تا نگذارند سرنوشت وطن‌شان بار دیگر به دست معامله‌گرانی چون شما بیفتد و خاک‌شان به جولانگاه خائنان و دزدان سیاسی مبدل گردد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version