چند روز پیش شاهد بودیم که یکی از جادههای شهر ریمز در شمال فرانسه به نام احمدشاه مسعود نامگذاری شد؛ چهرهای که جاسوس تمامعیار خوانده میشود و با آنکه در سال ۲۰۰۱ کشته شد، اما حکومت فرانسه هنوز هم هرازگاهی به بهانههای مختلف دست به اقداماتی در راستای قدردانی از این چهره سیاه تاریخ معاصر افغانستان میزند و تلاش میکند تا یاد و خاطرهاش را زنده نگهدارد.
در گذشته نیز شاروال شهر پاریس بخشی از ساحه باغ شانزهلیزه در پایتخت فرانسه را به نام احمدشاه مسعود نامگذاری کرده بود.
بدون شک افغانستان در طول تاریخ همواره قهرمانان و دلیرمردانی را در دامن خود پرورش داده است، اما اینکه چرا حکومت فرانسه همواره از احمدشاه مسعود که چهرهای مورد انتقاد در داخل کشور بهشمار میرود به عنوان «قهرمان ملی» یاد میکند، باید گفت که نمیتوان خدمات او را برای تأمین منافع فرانسه در جریان اشغال افغانستان توسط شوروی و پس از آن، نادیده گرفت؛ خدماتیکه از جمله مهمترینشان میتوان به همکاری در راستای بهرهبرداری از منابع طبیعی کشور، بهویژه زمرد دره پنجشیر اشاره کرد.
در مورد اینکه آیا حمایت دوامدار حکومت فرانسه از احمدشاه مسعود و پسرش نوعی همدردی انسانی است یا یک پیام سیاسی در مخالفت با حکومت سرپرست، باید گفت که جنایات و ظلمهای تاریخی فرانسه نه تنها علیه مسلمانان، بلکه علیه بشریت، بر هیچکسی پوشیده نیست؛ تنها با نگاهی کوتاه به گذشته استعماری این کشور میتوان به این واقعیت پی برد.
بهراستی چگونه ممکن است فرانسه ادعای همدردی انسانی با احمدشاه مسعود را داشته باشد، در حالیکه تنها در جریان اشغال الجزایر بین سالهای ۱۸۳۰ تا ۱۹۶۲، بیش از یک و نیم میلیون مسلمان بهدست این کشور کشته شدند؟
پس به یقین میتوان گفت اینگونه اقدامات حکومت فرانسه نه از سر دلسوزی، بلکه دارای اهداف و پیامهای سیاسی مشخصی علیه حکومت سرپرست است. چنین مواضعی نشان میدهد که قطع نفوذ خاندان مسعود در افغانستان، منافع نامشروع فرانسه در داخل کشور را با تهدید مواجه کرده است.
همچنین باید گفت که این سفرها و دیدارهای نمایشی مخالفان حکومت سرپرست، هیچگونه منفعتی برای مردم افغانستان در پی نداشته و صرفاً نشانهای از تلاش برای تأمین منافع شخصی احزاب و جبهات ساختگی آنان است؛ کاری که در جریان بیست سال حکومت جمهوریت به وضاحت دیده شد. چهرههاییکه خود را نمایندگان مردم معرفی میکردند، هیچگاه واقعاً در خدمت مردم نبودند و همیشه منافع شخصیشان را در اولویت قرار دادند.
اما پرسش اینجاست که تبلیغات و حمایتهای خارجی چه سودی برای احمد مسعود و جبهه مقاومت دارد؟ و آیا این نوع حمایتها میتواند بقای سیاسی او را تضمین کند؟ پاسخ این است که اگرچه ممکن است چنین تبلیغاتی در کوتاهمدت برای او مفید واقع شود، اما تاریخچه عملکرد و خیانتهای این چهرهها در زمان حاکمیتشان، در درازمدت تأثیر این تبلیغات را خنثی ساخته و تمامی تلاشهایشان را بینتیجه خواهد ساخت.
در پایان باید گفت، آنچه امروز بهعنوان حمایت علنی حکومت فرانسه از احمد مسعود و امثال او مشاهده میشود، برخاسته از همان سیاستهای استعماری و نفوذگرایانهای است که سالها پیش توسط چهرههایی مانند احمدشاه مسعود در افغانستان دنبال شده است. اما تجربه ثابت کرده که هیچگاه قهرمانسازیهای دروغین و تبلیغات خارجی نتوانستهاند جایگاه واقعی در میان ملت مسلمان، بیدار و آگاه افغانستان پیدا کنند، و دیر یا زود نقاب فریب از چهره این مدعیان برداشته خواهد شد.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.