نزدیک به ۳۶ سال پیش، یعنی در ۲۶ دلو سال ۱۳۶۷، ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی پس از نزدیک به نه سال کشتار، وحشت، جنایت و بربریت در افغانستان، شکستی خفتبار خورد و با سرافکندگی خاک مقدس افغانستان را ترک کرد و با این کار، مرهمی بر زخم وضعیت اندوهناک و دردناک یک دههی اخیر افغانها گذاشته شد.
ارتش سرخ و مزدورانش در افغانستان در طول نه سال اشغال، چرخ آسیاب را بر افغانها چرخاندند، صدها هزار افغان را به شهادت رساندند، میلیونها نفر دیگر را زخمی و بسیاری را برای همیشه معلول کردند، میلیونها نفر دیگر را مجبور به مهاجرت کردند، تأسیسات عامالمنفعهی چند دههی گذشتهی افغانستان را ویران کردند، مساجد، خانهها، مدارس، مکتبها و تأسیسات عامالمنفعه را نابود کردند، در هر قریه و هر کوچه خون بیگناهان افغان را ریختند. هزاران افغان دیگر را نیز با کمک مزدوران خود در زندانها با قساوت تمام ابتدا شکنجه و سپس به شهادت رساندند.
همچنین از هر قریه، هر دره و هر ولسوالی و ولایت افغانستان، دستهدسته افراد را زنده زیر خاک میکردند و با بلدوزرها خاک بر آنها میریختند. ارتش سرخ آن زمان و مزدورانش در مستی و غرور قدرت و سلطهی خود غرق شده بودند و از این وضعیت لذت میبردند. آنها این همه کار را برای این انجام میدادند که ارزشهای اصیل، دین، مذهب، فرهنگ و سایر ارزشهای افغانها را از آنها بگیرند و به جای آن، ارزشهای پلید کمونیستی خود را بر آنها تحمیل کنند.
اما ملت مسلمان و پولادینارادهی افغانستان با وجود این همه قساوت، جنایت، بربریت و وحشت، به خواستههای آنها گردن ننهاد، ارادهی پولادین آنها برای آزادی و استقلال را تضعیف نشد و اجازه ندادند که زیر اشغال و پرچم کمونیستی زندگی با عیش و نوش داشته باشند، بلکه برای دفاع از ارزشهای خود و به دست آوردن آزادی، قربانیهای فراوانی داد و آن جبار زمان را چنان به زانو درآورد که نه تنها رویاها و خیالاتی را که برای افغانستان دیده بود به گور برد، بلکه همین شکست عامل زوال و فروپاشیاش نیز شد.
متأسفانه، از این رویداد بزرگ، سایر ابرقدرتها درس درستی نگرفتند و یا مستی قدرت و سلطه آنها را بدحال کرده بود که طاغوت معاصر به نام آمریکا بار دیگر برای اشغال افغانستان بسیج جهانی کرد، اگرچه در همان ابتدا به آنها گفته شد که از شکست ارتش سرخ درس بگیرند، اما آنها این همه را ناچیز شمردند و سرزوری کردند، اما سرانجام این طاغوت معاصر نیز پس از دو دهه جنایت و وحشت، به همراه مزدورانش به سرنوشت همان ارتش سرخ دچار شد و با این کار، افغانستان در نزدیکی به یک قرن تبدیل به گورستان سه امپراتوری بزرگ شده است.
بنابراین ۲۶ دلو در تاریخ پرافتخار افغانستان، روزی سرشار از افتخار و دستاوردها و برای متجاوزان خارجی روزی پر از عبرت و درس است. در کنارش این روز برای افغانها نیز درسهای زیادی دارد، به ویژه برای آن افغانهایی که فریب وعدههای خیالی و چربزبانیهای دیگران را میخورند، مهمترین و بزرگترین درس این روز برای نیروها و قدرتهای متجاوز این است که هرگز افکار شوم تسخیر و اشغال افغانستان را در ذهن خود نپرورانند، وگرنه سرنوشتشان معلوم خواهد بود. برای آن افغانهایی که هنوز فریب وعدهها و قولهای بیگانگان را میخورند و برای خوشخدمتی به آنها دل خوش میکنند، درس و عبرت این است که این خوشخدمتیشان هرگز بیحساب نخواهد بود، هیچ خارجی نمیتواند برای همیشه در اینجا بماند، پس دشمنی با ملت خود را به جان نخرید و خود را در تاریخ شرمسار نکنید.
پیام این روز باشکوه برای عموم افغانها این است که همیشه اتحاد و یکپارچگی خود را حفظ کنند، هرگز به کسانی که دشمن آبادانی و رفاه این کشور هستند، جا ندهند، زیرا آنها جز بدبختی، جنگ، ویرانی و فلاکت، چیز دیگری با خود نمیآورند. هرگاه عموم افغانها در هر زمینهای با اتفاق و اتحاد گام برداشتهاند، امپراتوریها نیز در برابرشان سقوط کرده و درهم شکستهاند. اکنون که افغانستان امن است و رفاه و آرامش برقرار شده، وقت آن است که برای آبادانی و رفاه کشور گامهای مشترک برداریم، تا کشور خود را در همه زمینهها به رقیب جهان تبدیل کنیم.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.