پس از ۲۴ اسد سال ۱۴۰۰ هجری شمسی، بیشتر آن سیاستمداران و چهره‌های نامدار جنگ‌های داخلی که در بیست سال جمهوریت و حضور خارجیان نقش برجسته داشتند، یکی پی‌دیگری تسلیم شدند. برخی از آنان با طیاره‌های امریکایی از میدان هوایی کابل گریختند و بسیاری از رهبران سیاسی، از جمله سران حزب و ائتلاف جمعیت، به پاکستان، ایران و دیگر کشورهای همسایه فرار کردند.

در غرب کشور، یکی از چهره‌های مهم حزب جمعیت و نظام فروپاشیده، که دو دهه در خدمت منافع اشغالگران خارجی قرار داشت، هنگام تحولات سیاسی پس از ناکامی مقاومت در هرات تسلیم و امان داد شد؛ اما پس از آن راه خیانت پیش گرفت و به ایران رفت. او در آنجا از گروه‌های خیالی و نیابتی پشتیبانی آغاز کرد تا با اتکا به همان گروه‌ها اعتبار از دست‌رفتهٔ خود را دوباره به‌دست آورد، ولی این تلاش نیز مانند گذشته بی‌نتیجه ماند. اکنون که همهٔ راه‌ها بر او بسته شده، اکنون به سخنان تبلیغاتی و پخش شایعات رو آورده است.

اسماعیل‌خان تازه ادعا کرده که حکومت کنونی افغانستان پایدار نیست و اگر زمینه فراهم گردد، نیروهای فعال مخالف خاموش نخواهند ماند و برای آزادی (!) دست به اقدام عملی خواهند زد. این سخنان در حالی مطرح می‌شود که خود او و بیشتر گروه‌ها و چهره‌های سیاسی و نظامیِ مخالف منزوی شده‌اند؛ اختلافات درونی‌شان نسبت به گذشته بیشتر شده، بی‌باوری‌ها افزایش یافته و به دلیل نبود پشتوانه‮ی مردمی، توان فعالیت سیاسی یا نظامی در داخل کشور را ندارند.

با درنظرگرفتن سابقه، کارنامه و وضعیت فعلی اسماعیل‌خان، این ادعاها از حقیقت دور است و صرفاً شعاری سیاسی برای مغشوش ساختن افکار عامه به‌شمار می‌رود. او در جنگ‌های داخلی دههٔ نود میلادی چهرهٔ شناخته‌شده بود، اما در آن تاریخ تیرهٔ جنگ‌سالاری نه افتخاری دارد و نه پیروزی؛ تنها شکست و فرار در کارنامهٔ او دیده می‌شود.

اسماعیل‌خان در سال ۱۹۹۵ میلادی هنگام گسترش نخستین دورهٔ حاکمیت امارت اسلامی در جنگ رو‌در‌رو شکست خورد و به ایران گریخت. پس از آن، زیر نام‌های مختلف رهبری جبههٔ غربی جمعیت را بر عهده داشت، اما نه توانست ساختار نظامی منسجم ایجاد کند و نه قادر به دفاع درازمدت از هرات شد. در سال ۲۰۲۱ میلادی نیز روند را تکرار کرد؛ بعد از رفتن به ایران فعالیت مخالفانه را آغاز نمود، اما امروز نه نیروی منظم دارد و نه تحرکی که ارزش قابل توجه داشته باشد.

کافی است بگوییم، کسی که در برابر نخستین دورهٔ امارت اسلامی توان مقاومت دوامدار نداشت، چگونه می‌تواند در برابر حکومت امروزی که به‌ مراتب منظم‌تر، منسجم‌تر و گسترده‌تر است، ایستادگی و مقاونت کند؟

از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، اسماعیل‌خان در ساختار جمهوریت فروپاشیده جایگاه نیرومند سیاسی داشت؛ به‌عنوان والی، وزیر و جنگ‌سالار محلی مطرح بود. اما در آن بیست سال نه تنها هیچ‌گاه دربارهٔ آزادی واقعی کشور سخن نگفت و حضور نیروهای خارجی را پذیرفته بود، بلکی از پشتیبانان اصلی آنان دانسته می‌شد. امروز که کشور استقلال و آزادی به‌ دست آورده، او با نظام موجود مخالفت می‌کند و زیر نام آزادی (!) می‌خواهد فرزندان مظلوم این ملت را قربانی منافع بیگانگان سازد.

شکست اسماعیل‌خان در رویدادهای سال ۲۰۲۱ پیام‌های روشن دارد: با آن‌که ظاهراً اعلام دفاع از هرات کرده بود، اما جنگ در چند روز پایان یافت و او با وجود داشتن ملیشه‌های خود نتوانست مقاومت کند. شبکهٔ جرمی و نیروی تحت فرمان او نسبت به گذشته پراکنده و ضعیف شده است. حتی توان دفاع چند هفته‌ای را نداشت؛ پس چگونه در تبعید به سطح افغانستان هشدارهای بزرگ فصل‮های سیاسی و نظامی صادر می‌کند؟

چالش مهم دیگری که امروز دامنگیر وضعیت فعلی اسمعیل‮خان شده، اختلافات درونی حلقه‌اش و پراکندگی عمومی مخالفان است. تنها در هفته‌های اخیر، یکی از قوماندانان برجسته‌ (معروف غلامی) در مشهد کشته شد؛ رویدادی که نمونهٔ روشن اختلافات عمیق و کشت‮وخون برخاسته از منافع شخصی در شبکه‌های وی بود. اختلافات شدید داخلی، نبود حضور در داخل افغانستان، قدرت‮یافتن حکومت کنونی و پراکنده‌گی حزب جمعیت و دیگر گروه‌های مخالف، از جمله عواملی است که امکان هرگونه مخالفت منسجم را از میان برده‌اند. بنابراین، تهدیدها و هشدارهای اسماعیل‌خان چیزی جز افواهات نیست.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version