نویسنده: عبدالباری نوید

گروه شر و فساد خیر خود را در شر جستجو می‌کند؛ این گروه با داشتن اهداف شخصی هیچ‌گونه ریشه مردمی ندارد. بنابراین تلاش می‌ورزد از راه بدی‌ها توجه مردم را جلب کرده و با خون‌ریزی، فساد و فعالیت‌های مخرب، اقتصاد خود را تقویت نماید. اگر یک بررسی و محاسبه بی‌طرفانه انجام شود، اسناد و مدارک زیاد در مورد اقتصاد مجرمانه این گروه به دست خواهد آمد.

منابع درآمد گروه‮های شر و فساد متکی بر جنگ‌های نیابتی، اخاذی‌های استخباراتی، قاچاق اسلحه، خرید و فروش مواد مخدر، مالیات اجباری، آدم‌ربایی، استخراج غیرقانونی معادن، قتل‌های کرایی و دیگر جنایات می‌باشد.

این موارد از جمله جرایم بزرگی هستند که مردم افغانستان از آن‌ها نفرت دارند و به شدت بیزارند. به همین دلیل، این گروه غیرمردمی همواره تلاش می‌کند که به نام قوم و منطقه در ساحات و اقوام خاص نفوذ سیاسی و اجتماعی به دست آورد، یا بر اساس معاملات قومی‮ زمینه‌ای برای تجارت‌های سیاه و جنایات آنها پیدا شود.

زمرد پنجشیر از طرف خانواده احمد شاه مسعود به بازارهای اروپا رسانیده شد که با این کار سرمایه جنایی آن‌ها به میلیاردها دالر بالا رفت. در پنجشیر داستان‌های جعلی در مورد مبارزه برای محرومیت قوم تاجک مطرح می‌کردند. آن‌ها به نام این قوم گردهمایی‌ های نمایشی در کابل برگزار می‌کردند و از جمهوریت سرنگون شده برای چند نفر خود مناصب سیاسی و امتیازات مادی ونگ می‮زد.

در بدخشان خانم فوزیه کوفی به نام حقوق زنان جنجال و دعوا به پا می‌کرد و دزدی‌های خانواده خویش، خواهرش مریم کوفی، برادر و شوهرخواهرش در پوشش همین گردهمایی‌ها پنهان می‌کرد. اینها بودند که طلاهای بدخشان را به‌صورت غیرقانونی استخراج می‌کردند. حتی فوزیه کوفی حکومت وقت را تهدید می‌کرد تا مانع قاچاق آن‌ها نشود. این خانواده همچنین در قضایای آدم‌ربایی‌ها نیز دست داشتند.

عطاء محمد نور شهرک‌های غیرقانونی داشت و به میلیون‌ها دالر به شرکت برق بدهکار بود. هیچ‌کدام از شهرک‌ها و کارخانه‌های او اسناد قانونی نداشتند. وقتی محاکم وقت به قضایای نور رسیدگی می‌کرد، او سر و صدا برپا می‌کرد که حکومت در دنبال سیاست حذف قومی است. بعداً گردهمایی‌های بزرگی در شهر مزار شریف به مدت هفته‌ها برگزار می‌شد، یا به بهانه جنبش نارنجی تظاهرات می‌کرد و به منظور فشار بر حکومت از طریق تلویزیون‌های شخصی پخش می‬کرد.
یونس قانونی نیز دولت را به بی‌قانونی متهم می‌کرد. سپس یک پسرش را در لندن به عنوان سفیر افغانستان منصوب کرد، پسر دیگری را در سنگاپور به عنوان کارمند سفارت مقرر نمود و دخترش را به لندن فرستاد تا در سفارت افغانستان مشغول به کار شود. این امتیازات به عنوان دلیل سکوت او بود. اگر کسی از او باج نمی‌داد، دولت وقت و سیستم را به فساد متهم می‌کرد و سپس تظاهرات نمایشی از مقاومت برگزار می‌کرد.

هجدهم سنبله که سالروز مرگ احمد شاه مسعود است، به روزی نمادین نمایش‌های بی بندوبار شر و فساد و تجمعات سیاسی تبدیل شد. دولت وقت را با همین نمایش‌ها می‌ترساندند، در وزارتخانه‌ها سهم بزرگی به نام قوم و منطقه می‌گرفتند و سهم‌های تقسیم‌شده را به خانواده‌های خاص و محدود می‌دادند و قوم نیز همان‌طور که در فقر فرو رفته بود، در همان گودال باقی می‌ماند.

همچنان احمد ضیا مسعود، صلاح الدین ربانی و امرالله صالح به عنوان «تغییر رستاخیز»‍، در کابل چادرهای اعتراض برپا کرده بودند تا از دولت وقت پست‌های سیاسی بیشتر کسب کنند.

گروه‌های شر و فساد دائماً نظام‌های مرکزی را به نام فاشیزم، پشتونیزم و افغانیزم به چالش می‬کشید تا مواقف سیاسی کسب کرده و حساب‌های اقتصادی جرمی خود را گسترش دهند.

افغانستان خانه مشترک همه اقوام است، تمام مردم آن با هم گره‮های لاینفک خورده‌اند. هیچ‌ قوم نسبت به دیگری برتری ندارد. تنها چند گروهی از تاجران قومی هستند که با چرخاندن دستگاه شر و فساد خون مردم را می‌مکند. این گروه فریاد و آزار مردم پشت خود دارد، حساب‌های بانکی آنها در اینجا نیز مملوء از پول سرقت و چپاول بود و تلاش‌های شان برای پول‌شویی در خارج از کشور نیز اکنون کم رنگ و کند شده است. بنابراین، گردهمایی‌های نمایشی همانند سابقه برگزار می‌کنند، اما در نهایت این گردهمایی‌ها شکست خورده و خودشان گُم می‮شوند.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version