چند صباحی میگذشت که سیاسیون رژیم جمهوریتِ ساقطشده آرام گرفته و از بادار نخستینشان، امریکا، ناامید شده بودند، تا اینکه باری دیگر رئیسجمهور امریکا ـ حال آنکه شخصیت خودبزرگبین و ماهیت واقعی یاوهسراییهایش بر هیچ عاقلی پنهان نیست ـ لب به سخن گشود و حرف از بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام زد.
فراریان بدنام که از چنگ زدن به هر ریسمان کهنهای برای نجات خود از زبالهدان تاریخ استفاده مینمایند، اینبار نیز به سخنان دور از عقلانیت ترامپ دل خوش کرده، از اشغال دوباره کشورشان خرسند شدند؛ عدهای حتی پا را فراتر گذاشته، مرزهای عزت و شرف را درنوردیدند و خود را آمادهٔ هرگونه همکاری در راستای اشغال دوباره افغانستان توسط امریکا خواندند.
اما آنچه از آغاز برای اهل خرد روشن بود، ناتوانی امریکا در آغاز جنگی تازه بود؛ آنهم در کشوری که بعد از بیست سال نبرد، با همکاری بیش از چهل کشور دیگر، طعم تلخ شکست را چشیده بود. بهراستی چگونه ممکن بود امریکا بار دیگر رویای اشغال نظامی افغانستان را در سر بپروراند؟
با وجود این ماجرا، فراریان بدنام جمهوریت، همانگونه که در زمان انتخابات ریاستجمهوری امریکا فریب شعارهای انتخاباتی ترامپ مبنی بر بازپسگیری سلاحهای باقیماندهٔ امریکایی از حکومت فعلی افغانستان را خورده و آن ادعاهای پوشالی را برخلاف واقعیت باور نموده بودند، اینبار نیز چون تشنگانی در پی قطرهای آب، سخنان سرابگونهٔ ترامپ را حقیقت پنداشته و هر شب رویای بازگشت به افغانستان زیر سایهٔ امریکا را میدیدند.
اگرچه پس از گذشت چند روز این هیاهوی بهوجودآمده فروکش کرد و حتی رسانههای معاندِ حکومت فعلی افغانستان نیز بر عدم لشکرکشی امریکا به افغانستان جهت بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام مهر تأیید گذاشتند و تمام شایعات در این باره را با جدیت رد نمودند، سیاسیون رژیم فروپاشیدهٔ جمهوریت اما گویا نمیخواهند از خواب بیدار شده و چشم خود را بر حقیقت جاری در افغانستان باز کنند.
جالب اینجاست که اگرچه شمار زیادی از مقامات ادارهٔ پیشین این بحث را رها کرده و پذیرفتهاند که شعار بازپسگیری و تهدیدات پوشالی ترامپ چیزی جز بلوف نبوده، اما برخی هنوز با روایت داستانها و ماجراهای خیالی میکوشند دوباره بر آتش این شایعهٔ دروغین بدمند. بهگونهٔ مثال، در تازهترین مورد، نجیب آزاد، سخنگوی ادارهٔ پیشین کابل، ادعا کرده بود که حکومت طالبان پایگاه هوایی بگرام را طبق قرارداد به امریکا سپرده و نیروهای ویژهٔ امریکایی در حال حرکتاند.
در پاسخ به این شایعات و دیگر ادعاها مبنی بر آغاز فعالیتهای عملی امریکا برای بازپسگیری بگرام، برخی رسانهها به نقل از وزارت دفاع امریکا و یک منبع دیپلماتیک نوشتند که امریکا هیچ نیرویی در افغانستان ندارد و شایعات مربوط به بگرام را قویاً رد نموده است.
از سوی دیگر، پاسخ قاطع و موضعگیری صریح حکومت افغانستان نیز اندک گمانهزنیهایی را که امکان بازگشت امریکا به پایگاه بگرام را ممکن میدانستند، بهطور کامل از میان برد و دیگر هر شخصی که اندکی در رسانهها اعتبار داشت، بر ناممکن بودن این اتفاق تأکید نمود.
از همینرو، هنگامی که نجیب آزاد دوباره سخن از بگرام و ادعای حرکت نیروهای امریکایی بهسوی افغانستان را مطرح ساخت، رسانهها، آگاهان امور سیاسی و حتی هر فردی که اندکی آگاهی داشت، اینبار بهجای بحثهای سیاسی منطقی، بیشتر این ادعا را به باد تمسخر گرفتند.
در نهایت، میتوان گفت تکیه بر توهمات و شایعات نهتنها درمانی بر زخمهای شکستخوردگان گذشته نیست، بلکه آنان را هرچه بیشتر در باتلاق ناآگاهی و وابستگی فرو میبرد.
بهراستی، واقعیت امروز افغانستان چیزی جز استقلال سیاسی، حاکمیت ملی و قطع کامل وابستگی به بیگانگان نیست؛ حقیقتی که فراریان دیروز هنوز نتوانستهاند آن را بپذیرند.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.