دکتور مسلم کابلی

در روزهایی که از هر سوی افغانستان آواز فتح به گوش می‌رسید، داستان فتح هرات شیرینی و لذت خود را داشت.

هنگامی که کمربند امنیتی مجاهدین از دو قسمت وارد شهر هرات شده بود و دلاوران اسلام، اقتدار نداشتهٔ مزدوران را منکسر گردانیده بودند و تابی برای اسلحه به دستان جمهوریتی، جهت مقابله کردن با مجاهدین نمانده بود، امیر نظامی هرات(مولوی عبدالعزیز انصاری) فردی را که از علمای سرشناس منطقه بود، بسوی اسماعیل خان روانه کرد تا شهر را بدون خون ریزی و تلف شدن جان و مال مردم، به مجاهدین تسلیم کنند.

اما اسماعیل خان که در آن زمان با وجود کهولت سن همواره طمع و حرص به چوکی چشمان او را کور گردانیده بود و طوق غلامی و بردگی بر گردن او و حامیانش پیچیده بود، با گستاخی تمام و با لحنی مرموزانه، پاسخی تهی از قانون دیپلماتیکی و تمسخر آمیز به دست قاصد روانه کرد که گویا هنوز بر باورش ننشسته بود که دیگر دوران زورمندی و چپاول به سر رسیده و صدای بوت‌های مجاهدین، در مرکز شهر به گوش می‌رسند.


اسماعیل خان پس از اینکه بر پیشنهاد مجاهدین سر باز زد و با تکیه بر مزدوران و حامیان پوشالی، گزینه جنگ را بر مذاکره و تسلیم شدن ترجیح داد، مجاهدین نیز به حملات خود از چند زاویه بر شهر هرات شدت بخشیدند که به تاریخ ۲۱ اسد سال ۱۴۰۰ ه.ش، نیروهای ویژه ارتش جمهوریت با هزاران میل اسلحه، تانک‌های ضربتی و طیاره‌های بی پیلوت و چرخ‌بالهای پیشرفته، در مقابل ارادهٔ مجاهدین به زانو در آمدند.

در عصر روز ۲۱ اسد، نیروهای تحت امر اسماعیل خان با هزاران سرباز از یگان‌های ارتش، قومندانی و امنیت ملی به آخرین مکان که قول اردو بود پناه برده بودند تا به زعم خود بتوانند از آنجا، روی دیگر جنگ را به دست بگیرند؛ اما دیری نگذشت که والی، قومندان امنیه، رئیس امنیت ملی و مقامات دیگر جمهوریتی، هرات را به مقصد کابل ترک کردند و آنچه که تک و تنها در میان هزاران عسکر از دست و پا افتاده تنها ماند، اسماعیل خان بود.
کسی که چند ساعت قبل با غرور تکبر مجاهدین را با الفاظ زشت خطاب می‌کرد، در میان انبوهی از عساکر عرق بر جبین و با سری افکنده، در مقابل مجاهدین قرار می‌گیرد و همان فرد مغرور، تن و پا لرزان گشته و دیگر تابی برای مصاحبه هم ندارد و با صدایی لرزان، با مجاهدین هم‌کلام می‌شود.

اسماعیل خان و حامیان آن در دوران حکومت، مردم هرات را به ستوه در آورده بودند که بسیاری از مردم ملکی، در نتیجه ظلم اسماعیل خان و اطرافیانش، سالیان متمادی در خارج از افغانستان بسر می‌بردند که پس از تسلط دوباره امارت اسلامی بر خاک افغانستان، به وطن باز گشته و با آرامشی خاص در کنار فامیل خود زندگی می‌کنند.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version