نویسنده: غلامنبی فروزان
افغانستان کشوری است که سه بار و هر بار برای چند سال متمادی طعم تلخ و زهرآگین جنگ و اشغال را چشیده است.اما هر بار که دشمن به هر شیوهای وارد این خاک شده است، با مقاومت ملت و غیورمردان مواجهه شده و دشمن در فرجام میدان را باخته و سرافکندهشده و بازگشته است.هر بار که این ملت مجاهد توانسته دشمن اشغالگر را از وطنش براند و طرد کند، عبرتها و درسهای ایمانافروز و مجاهدتهای ماندگاری را رقم زده و در دفتر تاریخ ثبت کرده است.اگر به گذشته افغانستان از رهگذر اشغال و جنگ و نبرد بپردازیم، تاریخ مستند گواه است که اولین اشغال و یورش در افغانستان با نیرنگ و طمعهٔ انگلیس برای بهدستگرفتن اختیارات ملی و بینالمللی افغانستان و تبدیل آن به میدانی برای جنگها و نبردهای دیگر در منطقه، به سالهای پیش از اشغال فلسطین توسط صهیونیسم برمیگردد.بعد از آن نیز برای دو بار توسط دو ابرقدرت دوران (شوروی و آمریکا) مورد تاختوتاز توپ و تانک قرار گرفت، اما بازهم مقاومت کرد و پیروز شد.بعد از تحمل آنهمهٔ تعب و مشقت، امروزه و از سه سال بدینسو توانسته آزادی و استقلال خودش را بهدست بیاورد و خودشان آبادگر و میهنساز باشند و تاکنون نیز موفق عمل کردهاند.وضعیت فلسطین و بهصورت خاصتر غزه، روایت دوران گذشتهٔ افغانستان است که امروز نوبتش رسیده است که ایستادگی کند و تا آخرین توان و نیروی انسانی و تسلیحاتی با دشمن چندینساله و بیرحمش تنبهتن وارد میدان مبارزه شود.آنچه در مدت چند ماه گذشته از اوضاع و اخبار آن دیار مؤمن و مسلمان به گوش رسیده و در رسانهها منتشر شده، ناگوار و تحملناپذیر و فراتر از عقل بشری است.بیش از ۳۸ هزار کشته و بیش از ۸۸ هزار مجروح در مدت چند ماه وحشتناک و قتلعام ظالمانه و بیرحمانه است.اما با وجود شهیدان بیشمار و مفقودان بسیار، هرگز ملت شریف غزه حمایتشان را از مجاهدان دریغ نورزیدند و بیش از آن، همواره با دعا و صلوات پیروزی آنان را از خداوند خواستهاند.همین حمایت مردمی مهمترین عامل پایداری و مؤثرترین داروی تقویتی مجاهدان برای ادامهٔ نبرد است.در همین چند روز گذشته مجاهد ابوحمزه، سخنگوی سرایا القدس گفته است:«اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ ما بگذارید، دست از نبرد برای قدس و فلسطین نخواهیم کشید و بدانید که خون بر شمشیر پیروز است.»این جمله نه یک جملهٔ محض، بلکه یادوارهٔ سختیترین دورانی است که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم یکتنه با تمام سران قریش وارد معامله شده و به تبلیغ دین پرداخته بود و وقتی حمایت تنها عموی طرفدار خویش را به ظاهر از دست داده بود، این جمله را با ایمان و قوت یقین بر زبان رانده بود.قطعاً آن دوران ابتدایی و آغازین اسلام با پیروان اندک و انگشتشمار، بسی دشوارتر و سختتر از این دوران سیاه غزه بوده است، اما مجاهدان سرایا القدس با گفتن و شعاردادن این جمله، خواستند به دشمن اشغالگر بفهمانند که هر چقدر به جرم و جنایت و نسلکشیاش ادامه بدهد، آنان هرگز از مقابله و رویارویی دست نخواهند کشید.