دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده امریکا از زمان آغاز کمپاین انتخاباتی‌اش، بارها ادعا نموده که پایگاه هوایی و نظامی بگرام در افغانستان دارای ارزش مهم استراتژیک است و او سعی خواهد کرد که این پایگاه را دوباره در اختیار بگیرد. هرچند این ادعا را بارها تکرار کرده، اما هیچگاهی توضیح نداده که چگونه می‌خواهد این پایگاه را به‌دست آورد؟ چرا پیش‌تر از آنجا خارج شدند؟ و تصرف دوبارهٔ آن برای امریکا چه بهایی خواهد داشت؟ همچنین، اصلاً کی حاضر است چنین تصمیمی را قبول کند تا بار دیگر عساکر امریکایی در بگرام مستقر شوند؟

ترامپ از نخستین دورهٔ زمامداری‌اش به‌خاطر لاف‌زنی، وعده‌های پوچ، دروغ‌پراکنی و ادعاهای بی‌اساس، بارها در صدر توجه رسانه‮ها قرار گرفته است. یک‌بار روزنامهٔ واشنگتن‌پست تمامی دروغ‌ها و لاف‌های او را فهرست کرده بود که شمارشان از هزار هم گذشته بود. حالا نیز، چه قبل از رسیدن به قدرت و چه پس از آن، ادعاها و وعده‌هایی مطرح کرده که امروز چیزی جز رسوایی و فریب از آن باقی نمانده است. ترامي ادعا می‌کرد که به‌محض رسیدن به قدرت، جنگ اوکراین را در ظرف ۴۲ ساعت پایان خواهد داد، اما حالا نزدیک است یک سال از ریاست‌جمهوری‌اش بگذرد، در حالی که جنگ اوکراین نه تنها پایان نیافته بلکه خونین‌تر هم شده است.

یک زمان ادعای الحاق خاک کانادا به امریکا را داشت که در همان لحظه مضحکهٔ جهانیان شد. پس از آن دربارهٔ تصرف گرینلند سخن گفت، که این‌بار هم از سوی مردم دنمارک و کشورهای اروپایی به استهزاء گرفته شد. در مورد فلسطین هم وعده داد که در ظرف چند روز، مردم آن دیار را از سرزمین‌شان بیرون کرده و یک شهر مدرن در آنجا خواهد ساخت؛ اما آنجا هم جز تمسخر و رسوایی چیزی نصیبش نشد. ده‌ها مورد دیگر از این وعده‌ها و ادعاهای بزرگ و پوچ را بیان کرد که هیچ‌کدام آن‌ها عملی نشد و تقریباً همه‌شان به مسخرگی کشیده شد.

این‌بار بازهم صحبت از بگرام کرده و در روزهای اخیر، این موضوع را با لحنی جدی زمزمه می‌کند. نکتهٔ عجیب این است که برخی چهره‌های فراری، زبون و از صحنه کناررفته، برای همین سخنان پوچ و توخالی ترامپ کف می‌زنند و شادمانی می‌کنند. همان کسانی که در سال ۲۰۰۱، همزمان با اشغال افغانستان توسط امریکا، خود را با شتاب به دامن اشغال‌گران انداختند، اکنون نیز از این‌که شاید آن روزهای تاریک بازگردد، اظهار خرسندی می‌نمایند؛ گویی بار دیگر دوشادوش با عساکر امریکایی، در افغانستان خون ملت خود را بریزند.

این افراد، متأسفانه به اندازهٔ یک مو برای خاک خود، دین خود، فرهنگ خود، مردم خود یا ارزش‌های اسلامی و اصیل افغانی احترام قایل نیستند. برای پول، حاضرند افغانستان و مردم آن را به هر معامله‌ای بفروشند، فقط که جیب‌شان پر شود. از این جمله‌اند رهبرجنبش دوستم، رهبر، سران و اعضای حلقهٔ موسوم بهدمقاومت و چهره‌هایی که سال‌های متمادی در خدمت امریکا بودند، ولی در آخر امریکا آن‌ها را در بیابان تنها گذاشت. با آن‌هم، اکنون بار دیگر به دوستی با امریکا دل‮خوشی دارند.

این افراد آن‌قدر به ذلت، افتاده‮گی و ناتوانی رسیده‌اند که حتی به دروغ‌ها و لاف‌های یک آدم بی‌ثبات، مثل ترامپ دل بسته‌اند و کف می‌زنند. در روزهای اخیر نیز همین شایعه را پخش کرده‌اند که گویا پایگاه بگرام در بدل پول به امریکایی‌ها سپرده می‌شود. نخست باید گفت که در مورد بگرام، موضع دولت کنونی و مردم افغانستان کاملاً روشن و شفاف است. اگر قرار بر معامله و واگذاری بگرام می‌بود، پس چرا در بیست سال گذشته قربانی‮های بزرگ می‮داد؟ این حجم فداکاری‌ها و مقاومت‌ها مگر برای همین خاک نبود؟ بنابراین، هیچ‌گونه معامله و تسلیم‌سپاری در کار نیست. در این مورد، هر مسلمان و هر افغان باغیرت آماده است تا جان و خونش را نثار این خاک کند.

ثانیاً، اگر امریکایی‌ها واقعاً قصد بازگشت داشته باشند، پس چرا چهار سال پیش از افغانستان فزار کردند؟ چرا آن زمان از کشورهای منطقه و جهان خواهش و زاری می‌کردند تا برای‌شان زمینهٔ خروج فراهم کنند؟ و اگر حالا واقعاً چنین تصمیمی گرفته شده باشند، آیا امریکایی‮ها نمی‌دانند که مردم افغانستان این‌بار چگونه با ما برخورد خواهند کرد؟ آیا به این اندازه زودتر فراموش کرده‌اند که در بیست سال گذشته، چه درسی از مردم افغانستان گرفته بودند؟ هنوز هم استخوان‮های‮شان در کوه‌ها و بیابان‌های افغانستان پراکنده است و خاک نشده؛ با این حال، چه‌گونه جرأت می‌کنند بار دیگر به اشغال این سرزمین بیندیشند؟

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version