نویسنده: غلام‌نبی فروزان
در بخش اول این یادداشت، نگاهی کوتاه و گذرا داشتیم به این مطلب که هرگز جایگاه قهرمانان واقعی خالی نمی‌ماند و با رفتن یکی، دیگری بر جای وی قدم خواهد نهاد، و دیگر اینکه این رخداد مشکوک، بهای سنگینی را بر ایران که کشور میزبان بود، تحمیل خواهد کرد. اکنون در سه شماره دیگر و پیوست به دو شمارهٔ قبلی، به نکاتی دیگر می‌پردازیم:

سوم: آیا شهادت اسماعیل هنیه که یکی از سرشناس‌ترین افراد و تاثیرگذارترین آنان در میان ملت غیور فلسطین و غزه و جهان بود، یک پیروزی برای اسرائیل محسوب می‌شود و این اتفاق باعث می‌شود مجاهدان حماس عقب بکشند و سست شوند؟

مسلّم است که این گمانه‌زنی و پندار اشتباه است و برعکس تعبیر شده است. تعبیر درست این واقعه این است که با این اتفاق، راه‌های اتحاد و همبستگی میان گروه‌های فلسطینی هموارتر و سهل‌تر شد و بر قدرت بازوی مجاهدان افزوده شد.همچنین مردمان غزه قوت قلب و ثبات بیشتر پیدا کردند و مرهمی بر قلوب مجروحانش نهاده شد که در آزمون شهادت و فراق عزیزان‌شان، تنها نیستند و بزرگان و سران‌شان، آنان را قربانی آرمان‌ها و اهداف خویش نمی‌کنند.

بلکه خون آنان رنگین‌تر و سرخ‌تر از خون تک‌تک مردم غزه نیست و آنان نیز در خط مقدم جهاد قرار دارند؛ هرچند از میدان نبرد واقعی دور هستند و به‌جای آن، در وادی سیاست مشغول جهاد و مبارزه‌ با دشمنان بیشتر و قوی‌تر هستند.

چهارم: اسرائیل با این اقدامش، بیشتر از قبل در دیدگان ملت‌های آزادهٔ جهان منفورتر و ملعون‌‌تر شد و نشان داد که بویی از حقوق ملت‌ها و دیپلماسی کشورها و مبارزهٔ سیاسی با گفتمان سالم نبرده است، بلکه تنها زبان اسلحه و قدرت بمب و وسایل تخریب را می‌شناسد و با همان‌ها وارد مذاکرهٔ خاموش و ساکت اما مهیب و وحشتناک می‌شود.

همچنین این رخداد تلخ سبب می‌شود دامنهٔ جنگ پهن‌تر شود و بر عمر آن افزوده گردد؛ زیرا طرفدارن به فکر انتقام و خونخواهی خواهند بود و مخالفان در اندیشهٔ دفاع و حفاظت از خویشتن، دوباره دست به اقداماتی دیگر در جاهای دیگر خواهند زد.

پنجم: با بررسی و مبرهن‌سازی گوشه‌های این حوادث ناگوار، این احتمالات مذکور برای هر دو طرف قابل فهم و هضم است و هر کدام براساس منطق و عقلانیت جنگی، اقدامی قوی به نفع خویشتن انجام خواهند داد.

اما در نگاهی کلی‌تر و با معیار قراردادن ایمان و عقیده و جهاد، پیروزی از آنِ مسلمانان و مجاهدان است و اکنون وقت آن فرارسیده است که این ملت پست و مقهور عالم، دوباره رانده شود و باز در همان سوراخ‌هایی چپانده شوند که روزگاری سر بیرون آورده بودند و با مظلومیت‌نمایی تمام دنبال سقفی برای بودن زیر آن می‌گشتند.

ملتی مغرور و بوزینه‌صفت که تا دیروز زیر سایهٔ عطوفت و محبت و دل‌رحمی جهانیان قرار داشتند و همگان سنگ حمایت از آنان را در هر کجا و هر دم بر سینه می‌زدند.اما امروز ماسک و دستمال دروغ و دغل از چهره‌شان برداشته شد و عیان گشت که اینان همان مارهای آستین و وحشیان داخل خانه هستند که هرگز اهلی و خودمانی و آدم‌بشو نیستند.

تنها کسی که خوی و خصلت پست و زشت این ملت را واقعاً شناخته و برای نابودی‌شان تمام‌قد ایستاده بود، هیتلر بود که بدون توجه به صدای قدرت‌های جهان، دست به قتل‌عام آنان زده بود.توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version