وحیدالدین حیدر

چند روز پیش، چند تن از سارقین به سزای اعمال خود رسیدند اما رسانه‌های مغرض و متعصبان قومی به کشتار سارقان رنگ و جهت قومی دادند.

دستگاه حکومتی مملو از مامورین مختلف است، کارمندان از هر نژاد و هر زبانی در بدنه نظام، خود را می‌بینند‌. چند وقت پیش هزاران بست برای پنجشیر اختصاص داده شدند که در آن‌ها فقط جوانان پنجشیر استخدام خواهند شد.

اقوام گل‌های افغانستان اند، جنایت پدیده‌ای است که قوم و جهت نمی‌شناسد، با حاکمیت امارت اسلامی در جلال آباد خوارج قیام کردند که اکثریت آنها پشتون بودند اما مجازات اعمال خود را چشیدند، در زندان‌های کشور جنایت‌کاران هر زبان و نژاد به حبس محکوم اند.

رنگ قومی دادن به مجرم، خودش جرم محسوب می‌شود. شریعت می‌گوید مردم را در انجام کارهای خیر و نیکو یاری کنید و در کار گناه و جنایت دست و شانه به کسی ندهید.

شما داستان‌های تلخ جنایات دزدان و آدم‌رباها را به یاد دارید؛ پسران تاجران، سرمایه‌گذاران و متنفذان ربوده، سپس در چاه‌ها نگهداری می‌شدند، هر روز انگشتان شان را قطع می‌کردند و فیلم‌ها را برای خانواده‌هایشان می‌فرستادند، چشم فرزندان را بیرون می‌آوردند و ویدیوها را به خانواده‌های شان ارسال می‌کردند، اگر کسی پول نمی‌داد فرزندش را با چاقو تکه تکه می‌کردند و فیلم همان وضعیت را برای خانواده می‌فرستادند، اگر اولاد یک مرتبه کشته می‌شد والدین هر روز کشته می‌شدند زیرا تماشای چنین صحنه‌هایی کمتر از مرگ نیست، در آن زمان اداره کابل شروع به تمثیل دروغین می‌کرد، امرالله صالح که فهرستی از محصول دزدان را در نمایشنامه خود به نام شش‌ونیم منتشر می‌کرد، چوک‌های کابل را به تصاویر دزدان بدرنگ می‌نمود تا با اداره‌های امنیتی در دست‌گیری آنها کمک کند و برعکس، دزدان با موترهای شیشه‌سیاه آن‌ها می‌چرخیدند، اسلحه‌های آن‌ها را حمل می‌کردند، از حمایت خود آن‌ها برخوردار بودند، سارقان مناصب بالایی داشتند و از مصونیت قضایی بهره‌مند بودند.

اکثریت مطلقی که در کرسی‌های پارلمان نشسته بودند، دزدان، اراذل و اوباش، قاتلان، فروشندگان مواد مخدر، قاچاق‌چیان و آدم‌ربایان بودند. اگر از رحمانی شروع کنید و سوابق جرمی شان را تا الله‌گل بررسی نمائید درمی‌یابید که آن‌ها بر وجود افغانستان مانند غده‌های سرطانی بودند که غیر از محو شدن هیچ معالجه‌ای نداشتند.

هر یک از آن‌ها در خانه‌های خود زندان‌ها و مسلخ‌های شخصی داشتند که دست و سرهای افراد بی‌گناه و کودکان خوردسال را می‌بریدند اما هیچ کس نمی‌توانست آن‌ها را بگیرد، در شهر کابل از مردم علناً باج می‌گرفتند، حمید خراسانی و حسیب قوای مرکز مناطق کابل را بین خود تقسیم کرده بودند که از دکان‌ها و مارکیت‌ها باج می‌گرفتند و امرالله، عبدالله، بسم‌الله و عطاء از آن‌ها حمایت می‌کردند.

اکنون نیز اراذل و اوباشان مربوط به باندهای آنان خیال‌پلوهای گذشته را در سر دارند، به سمت نیروهای امنیتی تیراندازی می‌کنند و به درگیری‌های مسلحانه در شهر می‌پردازند، پس باید به گردن چنین اراذل و اوباشان گل انداخت؟ نه‌خیر؛ یگانه فرمول شان این‌ست که “مرغ کم گوی کم”.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version