تحلیل
جبهه مقاومت: در سال ۲۰۲۱ میلادی و در مقابل حکومت سرپرست، به رهبری احمد مسعود و با حضور شماری از جنرالها و افسران اردوی جمهوریت تأسیس شد. این گروه با شعار «مقاومت دوم» خود را ادامهدهنده راه ائتلاف شمال معرفی کرد. جبههای که با رهبری احمدشاه مسعود و برهانالدین ربانی، در شمال کشور فعالیت میکرد و برخی اعضای دیگر گروههای جهادی نیز با آن همراه شده بودند. این گروهها پس از سقوط شوروی، به سمت جنگسالاری رفتند و با نام جمعیت یا جبهه شمال، بخشهای مختلفی از کشور را بهگونهای انارشی در اختیار گرفتند.
اعضای جبهه مقاومت اخیر، که د اوایل در یک دره گردهم آمدند و فعالیت را آغاز کردند، پس از مقاومت کوتاه در برابر حکومت سرپرست، با تحمل تلفات سنگین، فعالیتهایشان با بنبست مواجه شد. رهبران و اکثریت افراد آن به خارج گریختند و افرادی که برای مدتی در کوههای پنجشیر و اندراب پنهان شده بودند و گهگاه تهدیدی ایجاد میکردند، توسط نیروهای امنیتی حکومت سرپرست نابود شدند و حضور فزیکیشان در داخل کشور پایان یافت.
وضعیت اعضای جبهه مقاومت: بیشتر اعضای جبهه، پس از فرار از کشور، به ایران، ترکیه، تاجکستان، فرانسه، آلمان و برخی کشورهای اروپایی پناه بردند و در آنجا ساکن شدند. اعضای رده پایین این جبهه که با وضعیت مهاجرت دستوپنجه نرم میکنند، با چالشهای اقتصادی و محدودیتهای جدی روبهرو هستند؛ در حالی که رهبران جبهه، زندگی مرفه و بدون دغدغهای دارند. برخی از اعضای پایینرده، به دلیل شرایط نابسامان، گاهی به نفع نهادها و گروههای دیگر فعالیت میکنند؛ از جمله جاسوسی برای سازمانهای استخباراتی یا تبلیغ برای گروههایی همچون داعش که برخی شباهتهای فکری و طرزالعمل با جبهه دارند. اخیراً تعدادی از اعضای این جبهه در ایران به اتهام جاسوسی برای موساد بازداشت شدهاند. همکاری آنها با داعش و دیگر گروههای مسلح مخالف، موضوعی ثابتشده، سابقه و مستند است.
مشروعیت: جنگ جبهه مقاومت از منظر دینی، نوعی بغاوت علیه نظام اسلامی تلقی میشود و از این جهت مشروعیتی ندارد (برای جزئیات، به مجموعه «جبهه مقاومت از نگاه قرآن» که توسط صدای هندوکش منتشر شده، رجوع شود). افزون بر نبود مشروعیت دینی، این جبهه در بین مردم نیز جایگاهی ندارد؛ زیرا شعارهایش از ابتدا مختص به یک منطقه بوده، در تضاد با منافع ملی عمل کرده، روایتی تحریفشده از جنگ ارائه داده و شعارهایشان هیچگاه نماینده واقعی همه ملت نبوده است. علاوه بر این، همه مخالفان حکومت سرپرست، از جمله جبهه مقاومت، برنامهریزیها و امکاناتشان را از کشورهای خارجی دریافت میکنند؛ وقتی که دستور از بیرون بگیرد و منافع ملی در برابر منافع بیگانگان بفروشند، مشروعیت دیگر چه رقم داشته باشند؟
نوعیت تبلیغات و جنگ در افغانستان: پس از شکست جبهه مقاومت در داخل و فرار اعضایش به خارج، این گروه تلاشهایی برای آسیب رساندن به امنیت روانی و ثبات داخلی افغانستان انجام داد تا از صحنه بینالمللی حذف نشود. برای این منظور، فعالیتهای چریکی ارزان و آسان برنامهریزی کرد؛ افراد اجیر، حملاتی در مکانهای عمومی انجام میدادند تا ترس در میان مردم ایجاد و تلفات وارد شود. با ارسال ویدیوهای تبلیغاتی، بر این حملات سرپوش تبلیغاتی میگذاشتند؛ سپس همان افراد را به جای مکافات، تحویل نیروهای امنیتی میدادند.
پس از ناکامیهای پیاپی، این گروه به پرتاب نارنجک دستی در گلدانها و مکانهای عمومی روی آورد که تنها باعث ترسافکنی و تولید ویدیوی تبلیغاتی شد و دستاوردی شمرده نمیشد. در نهایت، با تلاش نیروهای امنیتی، اعضا و همکاران این گروه بازداشت شده و تسلیم عدالت شدند و میزان فعالیتهای نظامی آن به صفر رسید و ماهیت نظامیاش از بین رفت.
در حال حاضر، جبهه مقاومت در فضای مجازی صرفأً دو نوع فعالیت دارند. نخست، ویدیوهایی که قوماندانان جبهه در اوایل بغاوت و در سال ۲۰۲۱ از کوههای افغانستان ضبط کرده بودند، حالا منتشر میشوند، در حالیکه این افراد مدتهاست به ایران، ترکیه یا فرانسه پناه بردهاند. هیچگونه حضور واقعی در خاک افغانستان ندارند و هیچ منطقهای تحت کنترلشان نیست. دوم، در شبکههایی مانند فیسبوک و توییتر، حسابهایی با هویتهای گوناگون توسط اعضا و رهبران جبهه ایجاد شده که از آن برای انتشار تبلیغات علیه افغانستان استفاده میشود.
اختلافات داخلی: جبهه مقاومت از آغاز بر پایهی اختلافات، طمع قدرت و منفعتطلبی فردی بنیان گذاشته شد. این گروه از جنگسالارانی خام فکر تشکیل شده که روابط و تعاملاتشان بر اساس منافع شخصی استوار است. کشمکشهای داخلی بر سر قدرت، نزاع بر سر پولهای ارسالی از سازمانهای استخباراتی، و برنامههای حذف متقابل، همه از علائم فروپاشی آنهاست. نشانههای این فروپاشی از چند ماه بدینسو ظاهر شدهاند. از ایجاد یک جبهه جدید توسط امرالله صالح گرفته تا جدایی اعضا و حتی ترور محمد سمیر اندرابی (از اعضای برجسته جبهه) در ایران و برخی دیگر وقائع، نمونههای آشکار این موضوع است.
حمایت خارجی و نشستهای بینتیجه: تردیدی نیست که برخی کشورها و نهادهای استخبارات برای تحقق منافع خود، از جبهه مقاومت حمایت میکنند، اما کارنامه چهار سال اخیر، از جمله سفرها، دیدارها و فعالیتهای تبلیغاتی احمد مسعود و همراهانش، نشان میدهد که این اقدامات بینتیجه ماندهاند. چرا که کشورها از یک گروه زمانی حمایت میکنند، که دارای ساختار منسجم، رهبری سالم و مشروعیت مردمی باشد؛ در حالیکه جبهه مقاومت یک ساختار از هم پاشیده و دارای اختلافات داخلی عمیق است، هماهنگی داخلی، رهبری باثبات و جایگاه مردمی ندارد.
اختلافات درونی، ساختار ناسالم، کشمکشهای عمیق میان رهبران بر سر قدرت و دارایی، نبود همسویی و برخی موانع دیگر، باعث شدهاند که این گروه نتواند با دیدگاهی روشن و موضعی یکپارچه در سطح جهانی ظاهر شود. در حالی که این جریان گرفتار تعصبات قومی، منطقهای و زبانی است، انتظار تعامل جامعه بینالملل با آن، بسیار دور از واقعیت بهنظر میرسد. هر دیدار، نشست، اعتراض، کنفرانس و فعالیتی که از سوی این گروه صورت میگیرد، چیزی جز انتشار چند عکس، خبر و بیانیههای احساسی و سطحی نیست.
شورای زنان جبهه مقاومت: این شورا که بهگونهای مجازی و نامنظم فعالیت مینماید، از مکانی نامعلوم گاهگاهی اعلامیههایی صادر میکند و در مورد موضوعات و تصمیمهای مختلف، مواضع رسانهای میگیرد. رهبری این شورا را «زهرا کاظمی» بر عهده دارد، اما هیچ اطلاعاتی در دست نیست که دیگر اعضای این شورا کیها هستند، ساختار و دفتر اصلی آن در کجا قرار دارد و با چه اهداف مشخصی کار میکنند. با آنکه این آدرس مبهم و ناشفاف است، توانسته در داخل و بیرون از کشور شماری از زنان پروژهای را تشویق کند تا با چهرههای پوشیده و گشوده، کلیپهایی نادرست و تبلیغاتی تهیه کنند و حکومت کنونی افغانستان، در یک میدان جنگ رسانهای(!) به چالش بکشند.
رفتار و فعالیتهای مبهم و تبلیغاتی این شورا نشان میدهد که «شورای زنان جبهه مقاومت»، نهاد خیالی و به خانواده احمد مسعود وابسته است؛ هدف اصلی آن نیز کسب حمایت و پول از کشورهای غربی، به بهانه مخالفت با حکومت سرپرست است. جبهه مقاومت زنان را همچون ابزاری برای جلب کمکهای مالی و اِعمال فشار به کار میگیرد و اهداف سیاسی خود را از این طریق دنبال میکند؛ نه در حقوق زنان هستند، نه به آرامش روانی مردم افغانستان اهمیت میدهد و نه خوشبختی آنان را در نظر دارد. آنچه برای این گروه ارزش دارد، منافع شخصی است.
چالشها:
۱. جبهه مقاومت هرگز نخواهد توانست به پیروزی برسد، زیرا افغانستان هنوز هم از زخمهای ناشی از خیانتهای همین چهرههای جنایتپیشه رهایی نیافته است. در چنین فضایی، دیگر نمیتوان بدون داشتن مشروعیت دینی و مردمی، جنگی نیابتی را به راه انداخت.
۲. شرایط کنونی با دهه ۱۹۹۰ بسیار متفاوت است. سیاست جهانی نیز تغییر یافته و دیگر مانند گذشته نیست. امروز جهان، به ویژه کشورهای غربی که جبهه مقاومت بیش از دیگران به دنبال یاری آنان است، از راههای مسالمتآمیز، تعامل سازنده و تفاهم برای حل مشکلات تلاش میکنند.
۳. حکومت سرپرست اکنون کنترل کامل سراسر کشور را در دست دارد، بر تمام ولایتها تسلط یافته و اقتدار خود را بهگونهای عملی تثبیت کرده است.
۴. منابع پشتیبانی و تدارکاتی جبهه مقاومت بسیار محدود، ناکافی و پراکندهاند.
۵. اختلافات و درگیریهای درونی راه را بر هرگونه پیشرفت بسته و جایگاهی در میان مردم برای آنان باقی نگذاشته است.
وضعیت احتمالی آینده: جبهه مقاومت که گروهی کوچک و محدود است، در آینده نهچندان دور به دلیل پناهجستن به دامان بیگانگان، در بازیهای استخباراتی کشورهای دیگر گرفتار خواهد شد و نقش یک ابزار جاسوسی در بیرون از کشور را خواهد یافت. این امر سبب میشود که توجهش از افغانستان برداشته شود، نیروی جنگی خود را از دست دهد و بهدلیل انزوای سیاسی، سرنوشتی همچون سال ۲۰۲۱ را تجربه کند. از سوی دیگر، مردم افغانستان اکنون به آگاهی سیاسی رسیدهاند و هرگز اجازه نخواهند داد که چنین جریانهای وابسته و فروختهشده دوباره به قدرت بازگردند و با پیادهسازی برنامههای شومشان، کشور را به سوی ویرانی بکشانند. اگر همین چالشها ادامه یابد، احتمال آن وجود دارد که این گروه از درون دچار فروپاشی شود و اختلافات، انزوا، فشار و تفرقه، سرانجام آن را منفجر سازد و از بین برود.
راه حل: احمد مسعود و گروههایی که پیرامون او گرد آمدهاند، باید به جای تکیه بر مخالفت، جنگ، شورش و ناامنی، به سوی صلح، ثبات، امنیت و رفاه بازگردند. ادامه این اقدامات بیحاصل، نه آنها را به قدرت میرساند و نه به منافع شخصیشان کمکی خواهد کرد. زندگی صلحآمیز و آرام در کشور، بنیاد یک آینده با ثبات است. هزاران نظامی و مقام ارشد و پایینرتبه جمهوریت فروریخته پیشین، اکنون در داخل افغانستان زندگی آرامی دارند و حتی برخی از آنان با حکومت کنونی برای ثبات، بازسازی و بهبود وضعیت کشور همکاری میکنند. اعضای گروه مقاومت باید عاقلانه تصمیم بگیرند؛ هنوز فرصت از دست نرفته است. باید دست از شورش بردارند و در سایه صلح، زندگی آرام را تجربه کنند.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.