نویسنده: سلمان باور

در سال ۲۰۰۱ میلادی، حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان تنها یک تجاوز نظامي نبوده، بلکه یک تهاجم فکری و فرهنگی نیز به شمار می‌رفت. اشغالگران تمامی ابعاد زندگی افغان‌ها را هدف قرار داد، فکر، عقیده، فرهنگ و تمدن مورد نظر خود را به زور بر ملت افغانستان تحمیل کرد و برای این کار از روش‌های مختلف بهره گرفت.

با تأسیس نظام جمهوری در افغانستان، آمریکا ابتدا تغییراتی در نصاب آموزشی اعمال کرد و شمار رسانه‌ها را افزایش داد، در هر دو زمینه تحولات عمیقی ایجاد نمود. در نصاب آموزشی، مطالب مرتبط با تاریخ اصیل افغانستان به‌طور گسترده‌ای حذف شدند و به جای آن تاریخ مورد نظر غرب جایگزین کرد. تاریخ اصیل افغانستان به تاریخ تحریف‌شده بدل گردید. از سوی دیگر، تعداد رسانه‌ها به حدی رسید که در هر یک از آن‌ها برنامه‌هایی مطابق با دستورات اشغالگران پخش می‌شد و پروژه‌های تبلیغاتی آن‌ها پیاده می‌گردید.

اشغالگران غربی از نصاب آموزشی افغانستان، مقدسات اسلامی و مفاهیم اصیل را به‌طور کامل حذف کرده و به جای آن مفاهیم و ارزش‌های غربی را جایگزین کردند. نتیجه این تغییرات این بود که نسل جدید ما تنها از نظر ظاهری به ما تعلق داشت، اما از نظر رفتار و کردار پیرو تمدن بی‌فرهنگ غربی شده بود؛ نه با تاریخ اصیل افغانستان آشنا بودند و نه به فرهنگ افغانی اصیل ارادت می‌ورزیدند.

پس از تغییر در نصاب آموزشی، یکی از مهم‌ترین ابزارهایی که برای بیگانه کردن جوانان ما به کار گرفته شد، رسانه‌هایی بودند که به دست اشغالگران راه‌اندازی شدند. این رسانه‌ها نه تنها جوانان ما را از هویت خود دور کردند، بلکه آن‌ها را به سوی غرب سوق دادند. بر اساس گزارش شبکه روسی “آر تی”، وزارت دفاع آمریکا مبلغ ۴۲۵ میلیون دلار را صرف تبلیغات رسانه‌ای و تسخیر افکار عمومی کرده است. در این گزارش، ذکر شده است که این هزینه‌ها برای تبلیغات، تغییر در نگرش‌ها، مسائل روانی، و نیز تبلیغات رادیویی، تلویزیونی و چاپی، به علاوه موارد دیگر، مصرف گردیده است.

اشغالگران خارجی در افغانستان تعداد زیادی دستگاه‮های رادیویی و شبکه تلویزیونی ایجاد کردند که بیش از نیاز واقعی جامعه بودند. برنامه‌هایی که در رسانه‌های تحت کنترل آن‌ها طراحی و پخش می‌شد، هیچ ارتباطی با باورهای اسلامی، فرهنگ اصیل افغانی، سنت‌ها و ارزش‌های ملی افغانستان نداشت.

برای نمونه، برنامه‌ای به نام “ستاره افغان” که تحت عنوان کنسرت موسیقی پخش می‌شد، بی‌راهی و فرهنگ غربی را در جامعه ترویج می‮کرد. این برنامه دختران و پسران افغان را با مشکلات فکری روبه‌رو می‌کرد و موجی از انحراف در بین آن‮ها به راه می‌انداخت. تنها در ولایت هرات، به دلیل این برنامه، یک هزار دختر دست به خودسوزی زدند. علت این اقدام این بود که چرا مانند غرب، پس از هجده سالگی آزادی مطلق و حق بی‌بندوباری به آن‌ها داده نمی‌شود.

ایجاد و تلقین جرأت خودکشی، ربودن یکدیگر، ترک دین، دشمنی با فرهنگ افغانی و ترویج دیگر رفتارهای ناپسند، همگی به صورت هدفمند از سوی آمریکایی‌ها از طریق رادیو و تلویزیون در میان افغان‌ها تبلیغ و در اذهان عامه گنجانیده می‮شد، پس از حمله آمریکا بر افغانستان، تنها سازمان DISU در افغانستان ۱۸۶ چینل رادیویی تأسیس کرد که تمام آن‌ها برنامه‌هایی را به نفع اشغالگران طراحی می‌کردند. برای تسخیر افکار افغان‌ها، افرادی مزدور با افکار منحرف در این رسانه‌ها استخدام شده بودند. این ۱۸۶ رادیو فقط شامل آن‌هایی می‌شد که از طرف مؤسسات آمریکایی و خارجی تأمین مالی می‌شدند (رادیوهای خصوصی اجاره‌ای از این استثناء است).

ایجاد شجاعت برای خودکشی، ربودن یکدیگر، ترک دین، دشمنی با فرهنگ افغانی و دیگر رفتارهای ناپسند، همگی به صورت هدفمند توسط آمریکایی‌ها از طریق رادیو و تلویزیون در میان افغان‌ها ترویج می‌شد و در اذهان آن‌ها نهادینه می‌گردید. پس از حمله آمریکا، تنها از سوی سازمان USID در افغانستان ۱۸۶ ایستگاه رادیویی ایجاد شد که تمامی آن‌ها برنامه‌هایی در راستای منافع اشغالگران طراحی می‌کردند و برای تسخیر فکری افغان‌ها، افراد مزدور با افکار منحرف در این رسانه‌ها گماشته شده بودند. این ۱۸۶ رادیو تنها شامل آن‌هایی می‌شد که توسط مؤسسات آمریکایی و خارجی حمایت مالی می‌شدند (سایر رادیوهای خصوصی که اجاره‌ای بودند از این آمار مستثنا هستند).

بسیاری از رادیوها برنامه‌های هشت ساعته خود را به بیست و چهار ساعت افزایش دادند و شماره‌هایی که توسط پسران و دختران برای تماس گرفته می‌شد، همان شماره‌ها از طریق پیام‌ها میان آنها تبادله می‌شد. از همین جا بود که روابط دوستانه، انحراف اخلاقی و عشق‌های نادرست راه اندازی می‌شد.

اشغالگران علاوه بر ایجاد رادیوها، ۸۳ شبکه تلویزیونی را نیز در افغانستان راه‌اندازی کرد، در حالی که حدود ۷۰ درصد از مردم این کشور هنوز دسترسی به برق نداشتند. این شبکه‌ها عمدتاً برنامه‌های هندی، ترکی و آمریکایی را به زبان‌های پشتو و دری دوبله کرده و پخش می‌کردند. بسیاری از این برنامه‌ها هیچ ارتباطی با باورهای اسلامی و فرهنگ اصیل افغانی نداشتند و به طور آشکار به ترویج فرهنگ غربی و بی‌قیدی پرداخته بودند. تأثیرات منفی این سریال‌ها و برنامه‌ها بر روی ذهنیت جوانان و نوجوانان آشکار بود و باعث شد که آن‌ها از ارزش‌ها و آداب فرهنگی خود دور شوند.

سریال‌های خارجی و برنامه‌های مشابه الگوهای غلط رفتاری و خانوادگی را نیز در جامعه ما رواج دادند، علاوه بر این فرهنگ غربی را جای‮گزین فرهنگ اصیل افغانی کرد و موجب بر هم ریختن نظم اجتماعی و تغییر در رفتارهای اجتماعی میان جوانان گردید.

عبدالکریم خرم، وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ در دوران جمهوریت و رئیس دفتر حامد کرزی، در کتاب خود با عنوان “چهل سال در طوفان” به‌وضوح به این موضوع اشاره می‌کند که چگونه برنامه‌های تلویزیونی و سریال‌ها تغییرات عمده‌ای در زندگی مردم افغانستان، به‌ویژه در ذهنیت جوانان، ایجاد کرده‌اند. او در این کتاب توضیح می‌دهد که یک روز گروهی از افراد مسن به خانه‌اش آمده و از او درخواست کرده‌اند تا این سریال‌ها را متوقف کند، زیرا معتقد بودند این برنامه‌ها جوانان را از فرهنگ و اصول خود دور کرده است. از آنجا که این سریال‌ها هیچ‌گونه ارتباطی با زندگی و فرهنگ ما نداشتند، من سعی کردم که آن‌ها را متوقف کنم. بلافاصله پس از آن، تلفنی از حامد کرزی دریافت کردم! او با نگرانی پرسید: کجا هستند؟ من پاسخ دادم: در خانه. او با عصبانیت گفت: همین حالا فوراً به ارگ بیایید!

خرم در ادامه می‌نویسد که بسیار متعجب و شگفت‌زده شدم که چطور چنین کاری این‌قدر فوری و ضروری به نظر می‌رسید که باید به سرعت انجام می‌شد. زمانی که به محل رسیدم، کرزی به من گفت که دیگر در مورد توقف سریال‌ها هیچ‌گونه حرفی نزن. متوقف شدن آنها دیگر اهمیتی ندارد، این مسائل از محوطه مسئولیت ما خارج است، افزوده که بسیار ناراحت و شگفت‌زده شدم که چگونه این موضوع به چنین مسأله بزرگی تبدیل شد، ولی در نهایت از آن گذشتم. مدتی بعد، با یک هیئت به آمریکا سفر کردم، و در آنجا یک جنرال ارشد از وزارت دفاع آمریکا از من پرسید: “چرا خواسته بودی که سریال‌ها متوقف شوند؟ دفعه بعد از چنین اشتباهی دوری کن!”

با مصرف میلیون‌ها دلار از منابع مالی آمریکا، اشغالگران توانستند نسلی را که در چارچوب فرهنگ و ارزش‌های اسلامی پرورش یافته بود، به نسلی مبدل کنند که تحت تأثیر تمدن غربی و بی‌فرهنگی قرار گرفته بود. جامعه افغانی که روزگاری اسلامی و متمدن بود، پس از حمله فکری غرب، دچار تغییرات بنیادین شد و به تدریج در قالب و تأثیر فساد و انحرافات غربی گم شد. این فاسدان ارزش‌های خود را در میان مردم ترویج می‌کردند، اما اکنون، پس از سقوط جمهوریت، این تأثیرات و تلاش‌ها به تدریج در حال محو شدن هستند.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version