نویسنده: غلام‌نبی فروزان

همیشه عده‌ای متجاهل زیر نام‌ها و شعارهای مختلف در هر کشوری و سامانی وجود و حضور دارند و ساز مخالف می‌زنند و آب‌شان با حاکمیت دولت داخل یک جو نمی‌رود.این افراد در پی تحقق آرمان‌های باطل و مزعوم‌شان، تمام داشته‌های مادی و ارزش‌های معنوی‌شان را در طبق اخلاص موهوم می‌گذارند و با بالابردن پلاکاردهای دلسوزانه و خیرخواهانهٔ احقاق حقوق و غیرهٔ مردم و ملت، آتش به خرمن جان و مال‌شان می‌زنند و خسران هر دو سرا را می‌خرند.چنین افرادی در این اندیشهٔ تار به سر می‌برند که گویا همیشه با در سنگر مخالف‌بودن می‌توانند سری میان سرها بلند کنند و بقا و ماندگاری داشته باشند و سرانجام برای خودشان موفقیت و سرافرازی کمایی نمایند.به‌همین‌منظور، با اسلحه به‌دست‌گرفتن و در جهان کنونی، استوری گذاشتن و کلیپ‌های سخنرانی پخش‌کردن، می‌پندارند تیری از تیرهای کُندشان به هدف می‌خورد و دروازه‌ای برای ورود به دنیای خواسته‌های نامشروع‌شان به روی‌شان باز می‌شود.چنین افرادی در وهلهٔ اول فریب سخنان و وعده‌های افرادی را خورده‌اند که خودشان و جد و آبای‌شان در خارج از کشور با سکون و آرامش زندگی می‌کنند و گه‌گاهی برای ابراز وجود، سخنانی گسسته و پراکنده پخش و نشر می‌کنند.در وهلهٔ دوم، همهٔ این افراد به دنبال به دست‌آوردن پول و مادیات برای‌ خودشان، از همین راه «مخالفت بورز و مشهور شو» تلاش جان‌سوزانه می‌کنند و در کنار سایر اهداف شخصی و به ظاهر آرمان‌گرایانه، می‌خواهند برای چند روزی مشهور و معروف شوند و نام‌شان به‌عنوان قهرمانان کوه و دشت و سنگر در لیست اخبار و شبکه‌ها شنیده و دیده شود.تمام این مقاومت‌ها و مبارزه‌ها از روی جهل و نادانی صورت می‌گیرد و عده‌ای معلوم‌الحال در این میدان ناهموار مشغول انجام بازی‌ای مکارانه هستند که آخرش باخت حتمی و شکست مبرهن و ناکامی جان‌سوز است.نباید فراموش کرد که همیشه این ترفند «استقرار در جبههٔ مخالف و استمرار در نبرد اشتباه» پاسخگوی هر خواسته‌ای به اصطلاح ملی‌گرایانه اما ناصواب نیست و آبی از آن برای کسی یا هر کسی گرم نمی‌شود و چراغکش پرتو نوری در خانه‌ای تاریک نمی‌افروزد.در این عمر کوتاه و چند صباح دنیا، چرا آدمی دست به کاری بزند که خوب می‌داند آخرش تاریکی و غرق‌شدن هم در دنیا هم در آخرت است؛ به‌جای آن، چرا در صف حق و حقیقت قرار نمی‌گیرند و در آغوش ملت و دولتِ کشورشان نمی‌آیند تا در آرامی و آسایش زندگی کنند و باقی‌ماندهٔ فرصت‌های زندگی‌شان را برای خانواده‌شان صرف نمایند.انسان‌های عاقل تصمیم درست می‌گیرند و هرگاه متوجه اشتباه خودشان شدند، همان لحظه می‌ایستند و برمی‌گردند.برای این پنهان‌زیان باید گفت که تا فرصت هست و دروازه بسته نشده است، بهتر است برگردند و از نو شروع کنند و خودشان را از شمار و صفوف افرادی مغرض و خودخواه جدا کنند و در گروپ حقیقت شامل شوند.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version