نویسنده: مبارزهروی
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.
بخشپنجم: پایان روایت تسلط احمدشاه مسعود بر معادن پنجشیر و نتیجهگیری:
در سال 1988 مسؤولین نظامی اتحاد شوروی با احمد شاه مسعود پروتکولهای گوناگونی را به امضاء رسانده بودند.
پروتوکولهایی که احمدشاه مسعود بهسبب آنها نهتنها همرزمان خود را فروخت بلکه خاک و کشورش را نیز دودستی تقدیم شورویها نمود، یکی از این پروتکولها سپردن راپور جیولوجیکی و تخنیکی با نقشههای مربوطه معادن زمرد پنجشیر برای احمدشاهمسعود بود، راپورهاییکه راه را برای احمدشاه مسعود جهت رسیدن به زمرد پنجشیر هموار مینمود.
راوی داستان «سلطان جان کلیوال» که چشمدید خودرا از سقوط معادن پنجشیر بهدستان نامبارک مسعود و دارودستهاش حکایت میکند، در ادامه چنین میگوید:
در یکی از شبهای ماه سرطان در سال 1988 انجنیر محمدشاه یونسی معاون اداری ریاست سروی جیولوجی و معادن، که در خانه خود تلیفون داشت، به دروازه خانه من آمد و بعد از احوالپرسی برایم گفت که از وزارت برایشما زنگ آمده است.
زمانیکه به خانهاش رفتم و تلیفون را جواب دادم سکرتر وزیر برایم گفت: یک موتر دنبالتان میآید تا شما را به دفتر وزیر صاحب بیاورد.
چند دقیقه بعد به دفتر وزیر رسیدم، بعد از سلام «وزیر نجیبالله مسیر» اشاره نشستن کرد و بعد از یک مکث کوتاه گفت: کلیوال تو در معدن زمرد پنجشیر کار کردی؟ گفتم بلی.
گفت ساحه معدنی را خوب بلد هستی؟ گفتم بلی صاحب بلد هستم.
گفت فردا آمادگی بگیر و تمام راپورهای معادن زمرد پنجشیر را از آرشیف بگیر و برای یک هفته و یا کمتر و یا بیشتر به پنجشیر برو.
در کمال تعجب گفتم وزیر صاحب ولسوالی پنجشیر که کاملا در سیطره اشرار است، وزیر سخنم را قطع کرد و گفت تو به سلامت به خانهات باز میگردی، تا عنابه پنجشیر با هلیکوپتر منتقل میشوی و بعد از آن مجاهدینی که با دولت و با قوای دوست «شوری» همکار هستند میآیند و برای مدتی چند در معدن همراهشان میمانی.
در ادامه داستان اگر چه سلطان جان کلیوال راپور اشتباهی را برای یاران فرانسوی مسعود میبرد اما مدتی بعد راپور اصلی توسط فرد دیگری بهنام غلام نجمالدین ترین، برای احمدشاه مسعود فرستاده میشود و دیگر هیچ مانعی جلودار غارت زمرد پنجشیر نیست.
آنچه از این داستان فهمیده میشود ایناست که نهتنها اشغالگران شوری زمینه تسلط احمدشاه مسعود را بر معادن زمرد پنجشیر فراهم نمودند، بلکه حتی وسایلی از قبیل: جنراتورها، کمپریسورها و دستگاههای برمهکاری را نیز جهت حفاری معادن برای وی باقی گذاشتند و در سالهای بعد نقشههای این معادن را نیز به دسترس اش قرار دادند.
حال سوال اینجاست که چطور احمدشاه مسعود را دشمن شوروی و مخالف اشغال آنها بدانیم، حال آنکه اتحاد شوروی زمینه قدرتگرفتن و بقای وی را با هدیهنمودن معادن زمرد پنجشیر تضمین نمود؟!
مگر غیر از این است که اتحاد شوری با تقویه نمودن احمدشاه مسعود سپر بلایی برای خود دستوپا نمود و به ذریعه همین شخص و افرادش توانست چندسال دیگر نیز علیه مبارزین واقعی افغان دوام آورد و اشغال آن به درازا کشد؟!
سوالی که پاسخاش برای جویندگان حقیقت چنان آفتابیاست که نمیتوان آن را به دو انگشت پنهان نمود.
اما به آینده تلخی که در انتظار معادن پنجشیر بود و بیستسال تمام مورد غارت و چپاول دارودسته مسعود قرار گرفت را در بخش بعدی خواهیم پرداخت.
ادامه دارد…