پیوندهای خاموش میان اسماعیل خان و ایران «سدهایی که ساخته نشدند»:
پس از فروپاشی رژیم کمونیستی و پیروزی جهاد مردم افغانستان، افراد زیادی امیدوار بودند تا رهبران جهادی، که بعدها ماهیت واقعی آنها برای همه هویدا شد، برای بازسازی و خودکفایی کشورشان تلاش نمایند؛ اما آنچه در عمل رخ داد، چیزی جز خیانت و وابستگی به بیگانه نبود.
بدون شک یکی از چهرههاییکه مردم ساکن در ولایات غربی افغانستان انتظار فعالیتهای مثبت آنرا داشتند، اسماعیل خان بود؛ چهرهای که در آن زمان خود را امیر حوزه جنوبغرب مینامید.
علیرغم انتظارها، اسماعیل خان، نه تنها نتوانست خدمتی برای مردم غرب کشور انجام دهد، بلکه با تمام توان، در راستای حفظ و تامین منافع ایران گام برداشت و در عمل، کارگزار منافع تهران در هرات و جنوبغرب شد.
راکد ماندن کار ساخت بندها از جمله بند سلما را میتوان یکی از بزرگترین خدمات اسماعیل خان در راستای حفاظت از منافع ایران، که سالها از جریان آزاد آبهای هریرود بهرهمند بود، در زمان ولایت و وزارت وی دانست؛ بند آبی که ایده ساخت آن نخستینبار در دهه ۱۳۴۰ مطرح شد، اما بنابر مداخلتهای مکرر ایران، ساخت آن سالها به تعویق افتاد.
بند سلما، یکی از بزرگترین پروژههای زیربنایی افغانستان در چند دههٔ اخیر، نه یک بند آب معمولی، بلکه سمبولی از استقلال، خودکفایی و اراده ملی مردم افغانستان برای مدیریت منابع آبی خویش بهشمار میرود، این بند در ولسوالی چشت ولایت هرات، بر روی دریای هریرود ساخته شده و ظرفیت ذخیرهسازی میلیونها متر مکعب آب را دارد که میتواند هزاران جریب زمین زراعتی را آبیاری کرده و برق تولید کند.
اسماعیل خان نهتنها در زمان حکمرانیاش بر هرات، قبل از اشغال افغانستان توسط آمریکا، در راستای ساخت این بند کاری از پیش نبرد، بلکه در زمان جمهوریت نیز، حالآنکه ۳ سال به حیث والی و ۹ سال دیگر به چوکی وزارت انرژی و آب تکیه زده بود و میلیونها دالر از سوی کشورهای غربی به افغانستان سرازیر میشد، گامهای موثری در راستای ساخت این بند برنداشت.
راکدماندن ساخت بند بخشآباد فراه نیز، یکیدیگر از موارد خیانت اسماعیل خان به شمار میرود؛ درحالیکه این بند میتوانست اقتصاد زراعتی منطقه را متحول کند، بارها هدف حملات تخریبی قرار گرفت و در زمان وزارت اسماعیل خان، نهتنها از ساخت و تکمیل آن حمایت نشد، بلکه با اشاره و دستور مستقیم ایران، این پروژه راکد ماند تا مبادا جریان آب به سمت ایران کاهش یابد.
زمانیکه اسماعیل خان به عنوان وزیر انرژی و آب، بر کرسی این وزارتخانه تکیه زده بود، به جای تمرکز بر پروژههای زیربنایی برق، پول بیتالمال را صرف خرید جنراتورهای مستعمل و ناکارآمد از ایران نمود؛ جنراتورهاییکه نهتنها دردی را دوا نکردند، بلکه خود به مشکلی تازه بدل شدند؛ زیرا بهدلیل فرسودگی و مصرف بالای سوخت، نه تنها تولید برق پایداری نداشتند، بلکه هزینههای هنگفتی را نیز برای تأمین تیل و نگهداریشان بر دولت تحمیل کردند.
این جنراتورها، که برخی از آنها قبلا در شهرهایی چون مشهد و نیشابور استفاده شده بودند و عمرشان بیشتر از ده سال بود، عملاً از رده خارج بودند، بارها دچار خرابی شده و بهجای روشنکردن شهر، خاموشیهای پیدرپی را به مردم تحمیل کردند و در نتیجه، بهجای تقویت زیرساختهای پایدار انرژی، منابع ملی در مسیری هدر رفت که نه برای امروز سودی داشت و نه برای آینده امیدی ایجاد کرد.
اسماعیل خان، در زمان حاکمیتش بهجای اینکه نماینده مردم هرات و حامی توسعه کشور باشد، در عمل به ابزار دست ایران تبدیل شد و همین امر باعث گردید تا مردم هرات، فراه، نیمروز و بادغیس، هنوز هم در تاریکی برق، در حسرت آب و در رنج فقر زندگی میکنند.
در حالیکه میشد با استفاده از بندها، غرب افغانستان را به قطب انرژی، زراعت و اقتصاد تبدیل کرد، «کاریکه اکنون حکومت سرپرست در پی تحقق آن است» اما یک نفر با لباس جهاد در خدمت دشمن درآمد و بهجای آنکه سد بسازد، راه دشمن را هموار نموده، در عوض آنکه صدای مردم باشد، در سکوت، منافع ایران را تأمین کرد.
ادامه دارد…
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.