نویسنده: شفیع کریمی

در دو دهه گذشته، افغانستان تحت سایه‌ی اشغال آمریکا، ناتو و ده‌ها کشور دیگر قرار داشت، در این مدت علاوه بر شماری از مردان، برخی زنان نیز تحت عناوین مختلف، شکار نهادهای آمریکایی، لابی‌های آن‌ها، رسانه‌ها و دیگر کارزارهای تبلیغاتی و دالر شدند.گ، این نهادها گ زنان را به نام‌های گوناگون ترغیب کردند تا محدودیت‌ها را بشکنند و به‌زعم آن‌ها، حقوقی مشابه با زنان جوامع غربی مطالبه کنند؛ آن‌ها نیز دیگر زنان را با خود همراه ساختند، برایشان ورکشاپ‌ها برگزار کردند، در سمینارها گرد هم آوردند، در رسانه‌ها و صحنه‌های عمومی کمپین‌های تبلیغاتی راه انداختند تا جایی که این زنان را برای جنگ تبلیغاتی و پیشبرد پروژه‌هایشان آماده کردند.

نهادهای آمریکایی و غربی، به این زنان پول‌هایی بی‌حساب و هنگفت دادند، پروژه‌های بزرگی را به نام‌های مختلف در اختیارشان گذاشتند و حتی آنان را در برابر شوهران و خانواده‌هایشان قرار دادند، این زنان از حمایت همه‌جانبه‌ی ادارات آمریکایی برخوردار شدند، از محافظان، موترهای ضدگلوله و هر نوع امکانات دیگر بهره‌مند گشتند، این سرمایه‌گذاری‌ها چنان اوج گرفت که آنان را تا کرسی‌های پارلمان، ریاست‌های دولتی، سفارت‌ها، معاونیت‌ها و وزارتخانه‌ها بالا بردند. هدف آمریکا و سایر کشورهای غربی این بود که این زنان، در نقش نمایندگان آن‌ها، امور را به پیش ببرند درحالی‌که حمایت گسترده‌ی مالی و سیاسی را از جانب غرب دریافت کنند.

متأسفانه جنون دالر و پروژه، این زنان را از یک‌سو کاملاً مخالف ارزش‌های جامعه، سنت‌ها، فرهنگ، اخلاق، دین و تمامی عنعنات‌شان ساخت و از سوی دیگر آنان را به سربازان ترویج افکار، سنت‌ها و فرهنگ غربی مبدل کرد. هر یک از آنان با استفاده از دالرهای آمریکایی و حمایت گسترده‌ی غرب، سازمان‌های غیردولتی، نهادهای مدنی و بنیادهای مخصوص خود را ایجاد کردند. تمام تلاش‌شان بر این متمرکز بود که تعداد خود را بیشتر کرده و حلقه‌ی نفوذشان را گسترش دهند. شرایط حاکم و حمایت گسترده‌ی خارجی‌ها نیز به آنان کمک کرد تا تا حدی در این مسیر موفق باشند.

برخی از آن‌ها، کافی‌شاپ‌های مختلط برای زنان و مردان ایجاد کردند، برخی قلیان‌خانه‌ها ساختند، برخی پناهگاه‌های امن(!)، برخی مکان‌های تفریحی و برخی دیگر انواع دیگری از مراکز را تأسیس کردند. تمام تلاش‌شان این بود که زنان پاک‌دامن افغان را بر خلاف ارزش‌های خانواده، جامعه و کشورشان تربیت کنند، ارزش‌های‌شان را نادرست جلوه داده و ارزش‌های غربی را برایشان صحیح نشان دهند تا از این طریق حلقه‌ی خود را بزرگ‌تر کنند.

اما با سقوط حکومت پیشین تمام این محاسبات ضرب صفر شد، همان دلالان، لابی‌گران و پروژه‌ای‌هایی که در سفارت‌ها و نهادهای خارجی جایگاه داشتند، به کشورهای غربی و دیگر کشورها گریختند، آنان اکنون تلاش دارند که گذشته‌ی خود را احیا کنند و دوباره زیر باران دالر وقت بگذرانند، این زنان همچنان در تلاش‌اند که ارزش‌ها و فرهنگ خود را نابود کرده، در افغانستان حامیانی برای خود بیابند و از این طریق، پروژه‌های دالری بگیرند. به همین دلیل، در ادامه‌ی دویدن‌های سرگردان‌شان، گاهی برای این و گاهی برای آن نهاد و شخص نامه می‌نویسند، به درِ خانه‌ها می‌روند و برای گرفتن پروژه‌ها، دست تکدی‌گری دراز می‌کنند.

اما همان‌طور که در بیست سال گذشته نتوانستند جامعه‌ی قدرتمند افغانستان را با زنان باوقار و باارزش‌اش گمراه کنند، در آنجا نیز شکست خواهند خورد. حتی اگر صدها یا هزاران نامه به نهادها، افراد و بنیادها بفرستند و درخواست کنند، چیزی به دست نخواهند آورد. در داخل افغانستان میلیون‌ها زن باوقار، باعزت و نجیب، روز به روز بر عزت و جایگاه‌شان افزوده می‌شود، اما این زنان در نتیجه‌ی همین دویدن‌های بی‌حاصل، بیش از پیش خوار خواهند شد و هیچ واقعیت زمینی را تغییر نخواهند توانست.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version