نویسنده: حمزه الافغانی
جبهه ای موسوم به جبهه آزادی افغانستان که در واقع در اوج برده‌گی قرار دارد، از ترس به فنا رفتن؛ با کوچکترین تعاملی که کشورهای همسایه، منطقه و یا بین المللی با امارت اسلامی افغانستان برقرار می‌نمایند، از ترس و هول سراسیمه شده و از توهمات خود افواهاتی فراهم می سازند.
این جبهه چون هسته و اصلی ندارد، بناء با هر کنشی واکنشی نشان داده و کم رنگی خود را به مردم نمایان می سازد.
به قدری در ضعف و در بی بنیانی قرار دارند که با احتمال فلان عکس العمل در تاب و تب افتاده و از ترس حذف و نادیده گرفته شدن از جانب باداران غربی خود، به هراسِ فنا شدن می افتند.
در آخرین ادعاهای خود این چنین ادعا کرده اند که تصمیم احتمالی روسیه مبنی بر حذف نام طالبان (امارت اسلامی افغانستان) از فهرست گروه های تروریستی را برای امنیت آسیای میانه خطرناک خوانده اند.
در واقع این جبهه هر نوع امتیاز دهی به طالبان (امارت اسلامی افغانستان) را تقویت گروه های هراس افگن وانمود نموده اند.
باید برای این جبهه که بسان تار عنکبوت ضعیف و بی اساس هستند، بیان داشت که اولا امارت اسلامی افغانستان بسان یک واحد سیاسی و حکومت حاکم بر سرزمین و مردم افغانستان می بایست از طرف تمامی کشورهای بزرگ و کوچک جهان به رسمیت شناخته شود؛ چرا که بر تمامی اطراف و اکناف این سرزمین تسلط داشته و عناصر تشکیل دهنده حکومت مقدر (سرزمین، حاکمیت و مردم) موجود می باشد.
و امارت اسلامی افغانستان هر سه عنصر فوق الذکر را دارا می باشد؛ پس می بایست این نظام به رسمیت شناخته شده و تعاملات با آنها فعال گردد و از سوی دیگر امارت اسلامی افغانستان گروه تروریستی نبوده و جهان به این نکته متوجه شده است.
و حال هر کشوری بر اساس دیدگاه خود به این نظر متفق شده اند که این نظام و حاکمیت هیچ گونه تهدیدی برای جامعه جهانی نبوده و می بایست با آنها تعامل مثبت داشت، چرا که این نظام تنها نظامی است که از دل مردم این سرزمین برخواسته و توان اداره و مدیریت این سرزمین را به صورت درست خواهند داشت.
و از سوی دیگر در مدت کوتاهی که این نظام بر سرزمین افغانستان حاکم شده است، پیشرفت ها و انکشاف های بسیاری مشاهده می شود که خود این قضه باعث می گردد تا کشورهای همسایه و منطقه برای امارت اسلامی با نگاه فعال و حکومت کار آمد نگاه کنند و به این منطق رسیده اند که این نظام صلاحیت ساختن حاکمیت و مردم داری را خواهد داشت.
و قتی تعامل کشورها و به نوعی قدرت های جهانی با امارت اسلامی برابر و به نوعی مثبت گردید، کسانی که تا کنون با صرف هزینه های هنگفتی به این دستاورد نرسیده بودند، به خاطر پاک جلوه داده خود و بهانه ای برای عدم کار و فعالیت خود، به دنبال این هستند که این نظام و دستاوردهای آن را بد جلوه دهند و با نام ها و پسوندهای مختلفی آن را به جهانیان طوری ترسیم نمایند که خودشان می خواهند، حال آن که باید این را به خوبی بدانند که امارت اسلامی با پشتوانه نصرت الهی و در اختیار داشتن قلوب مردم، هرگز از چنین اقداماتی نهراسیده و این اقدامات جلودار فعالیت آنها نخواهد شد.
ولی به عنوان یک شهروند افغانستان باید برای اشخاصی که این جبهات و تشکلات سیاسی و مادیگرا را پیش می برند، گفت که این راهی که شما می روید به ترکستان است یعنی راه بیراهه را در پیش گرفته اید و دیگر این حنای شما برای مردم افغانستان و جهانیان رنگی نخواهد داشت.
چرا که مردم افغانستان با درک گذشته شما به این نتیجه رسیده اند که این خرامان رفتن شما بهر کسب کرسی و قدر و مال است و تا مادامی که این اندیشه در ذهن و باور این ها باشد، هرگز بر کوچکترین منطقه این سرزمین حکم رانی نخواهند توانست.
و از سوی دیگر جامعه جهانی نیز با فهم و بینشی وسیع تر نسبت به قبل می نگرد، و هرگز در تاریخ با حمایت این عده کوچک و بریده شده از تنه افغانستان عزیز نام خود را بد نخواهد نمود.
در واقع گروه تروریستی آنهایی هستند که هیچ اصل و اصولی برای شان تعریف نشده و ساختار مبهم آنها بر هیچ بن مایه ای پایه دار نیست و با هر تغییری، اندیشه و باور آنها تغییر کرده و نگاه شان متفاوت می گردد، و این از آنجایی نشأت می گیرد که آنها بر اساس یک تفکر اساسی و اصولی پا به میدان نگذاشته اند؛ بلکه هدف و آروزی نهایی آنها کسب قدر و اندکی از متاع ناچیز دنیا می باشد که به امید خداوند و با درک درست مردم نسبت به آنها، هرگز به همین آرزوی دنیوی خود نیز نخواهند رسید.
پایه داری و پیشرفت افغانستان برای آنها بسیار سنگین تمام می شود چرا که آنها در ذات خود با این مردم و این سرزمین پیوندی نداشته و ندارند و با اندک پیش آمدی میدان را رها ساخته و خود را در لانه های از قبل ساخته، داخل نموده و تا مدی آفتابی نخواهند شد.
و گاهی بسان شیاطین نمایان گشته و حرفی بیان نموده و به گمان خود مردم را ذهنیت داده و دوباره تا مدتی به لانه خود می خزند، در حالی که آنها غافل اند که مردم افغانستان آنها را به خوبی شناخته و دیگر فریب گفتار به ظاهر زیبای آنها را نخورده و به آنها و صاحبان آنان دیگر باور و امیدی ندارند بلکه باور و پیوند این مردم با کسانی است که از خودشان بوده و در میان خودشان زندگی می کنند.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version