نویسنده: مبارز هروی
در روزگاری که افغانستان بخاطر عواقب بد اشغال محل تاختوتاز همسایگان نامحترماش قرار گرفته بود، هرکدام بخاطر تامین منافع کشورشان اجیران و مزدورانی را بهخدمت گرفته بودند.مزدورانی که ادعای رهبری مردم و نمایندگی از ملت افغانستان ورد زبانشان بود اما در حقیقت، کنترل محرکشان در دستان قدرتها و کشورهای بیرونی قرار داشت.بلی! با آنکه نان سرسفرهشان از بیتالمال و جیب ملت دردمند افغانستان تهیه میشد و معاشهای چندصدهزاری میگرفتند با آنهم حرص دنیا و طمع قدرت، چشمانشان را کور و قلبهای شان را تبدیل به سنگ نموده بود و برای رسیدن به آن تن به بردگی و غلامی بیگانگان دادهبودند.با رویکار آمدن امارت اسلامی و فرار اشغالگران، نه تنها دخالت قدرتهای بیرونی متوقف شد بلکه مزدورانشان نیز بخاطر کارنامه سیاهخود و ترس از عدالت، به دامان بادارانشان پناه بردند.از آن زمان تاکنون، کشورهایی که دستوبالشان بسته و جیرهخوارانشان بیمصرف شدند بهزعم اینکه شاید بتوانند باریدیگر مهرههای سوختهشان را بر اریکه قدرت در افغانستان بنشانند نقشههای زیادی کشیده اند.یکی از این ترفندها را میتوان اصرار زیادشان مبنی بر ایجاد حکومت همهشمول در افغانستان دانست.ادعایی که با گذشت سه سال از فتح افغانستان، تا هنوز هم پیوسته و در سطوح مختلف، گاه در مجالس خصوصی و هرزگاهی نیز در نشست های عمومی شان به آن اشاره میکنند.حالآنکه دولت افغانستان در حالحاضر، برخلاف حالوروز خود این کشورها پذیرای تمام اقشار مختلف جامعه خود در دستگاه حکومت اش بوده است.آنچه هویداست اینست که هرگاه قدرتهای بیرونی حرف از ایجاد حکومت همهشمول در افغانستان میزنند قصد و اراده واقعیشان جایدادن دوباره چهرههای منفور و سیاه زمان جمهوریت است تا بدینسان بتوانند مقاصد شومشان را در افغانستان پیاده نمایند.اما شاید وقتآن رسیده که از خوابهای شیرین شان بیدار شده و با واقعیت جاری در افغانستان روبرو شوند و بیش ازاین با اظهار چنین چرندیاتی، خود و کشورشان را دستمایه طنز عالم و آدم نکنند و بهجای دخالت در امور دیگران اندکی به مشکلات سر به فلککشیده ملت و کشور خود رسیدگی نمایند.