نویسنده: عبیده غوری
یکی از چهرهٔ خائنی که کارنامههای گذشتهاش حکایت از فقر عقلی وی دارد، در روز پایانی نشست ویانا، با وقاحت و بیشرمی تمام میگوید: ما میخواهیم طالبان را سر عقل بیاوریم.کسی که خود در منجلاب بیعقلی فرو رفته و دستوپا میزند، میخواهد دیگران را سر عقل بیاورد.این در حالی است که جهان از زیرکی و هوشیاری سران امارت اسلامی، خود در شگفت است و انگشت بر دهان دارد؛ چون در طول بیش از دو دهه، هر دامی را که در مسیر سران امارت اسلامی، پهن کردند تا آنها را از مسیر اهدافشان منحرف و در چالهی بردگی بیندازند، قادر به فریب و شکارشان نشدند.اما اینکه این فریبخورده که بیش از سه دهه است، خود چوب سوخت منافع کشورهای بیرونی است، چنین حرفی را به زبان میآورد، بیانگر آنست که در پساپیری، همون عقل اندکی هم که داشته از دست داده و فعلا در بالاخانهٔ (سر) وی چیزی بهنام «عقل» وجود ندارد. حرفها و صحبتهای درهمریخته و ضدونقیضی وی در نشست روز پایانی ویانا، خود مهر تأیید بر نافهمیاش میگذارد؛ افسانهٔ بیعقلی وی از اینقرار است: در صحبت چند دقیقهای که دارد، چندین مورد بدون اینکه متوجه شود، سخنان مراد دلش را برعکس بیان میکند.مثلا در ابتدا، بهجای اینکه بگوید: کنفرانس ویانا از جای کوچکی شروع شد، میگوید: «کنفرانس دوحه، از جای کوچکی شروع شد». دوم: در بخشی از همین صحبتش نیز به عوض اینکه خطاب به جهان بگوید: محافظهکاری و تعامل مثبت با طالب را بس کنید، میگوید: «محافظهکاری و تعامل منفی با طالب را بس کنید.» از قدیم میگفتند: پسته بیمغز گر لب وا کند رسوا شود. جنابعقلمندی بیفهم که ادعای بهسر عقلآوردن دیگران را دارد، تا هنوز نمیداند که وزن عقلوفهم خودش زیر صفر قرار دارد؟! نمیداند که برعکس بیانکردن حرف مقصد، نشانهٔ زوال عقل و اختلال روان است.برایش باید گفت: بیایید قبل از اینکه کسی را برچسپی بزنید، ببینید خودتان در آن غرق نباشید.