اسرائیل برخلاف تمامی قوانین و اصول بین‌المللی، به‌ طور مستقیم ایران را هدف حمله نظامی قرار داده، هم‌زمان با این حمله، در کنار کشورهای مختلفی که واکنش نشان دادند، برخی گروه‌ها نیز این اقدام را به‌ شدت محکوم کرده و موضع‌گیری روشنی علیه آن اتخاذ کردند. اما برخلاف انتظار، جبهه مقاومت و شورای مقاومت، که خود را در سطح جهانی بازیگرانی مؤثر معرفی می‌کنند، تنها به صدور یک بیانیه‌ی کوتاه اکتفا کرده و سکوت را اختیار کرده‮اند.

سکوت معنادار و اکتفا بر یک اعلامیه‌ی گذرا، چهره‌ی پنهان از رابطه این گروه‌ها با رژیم صهیونیستی را برملا ساخت. واکنش تند و صریح یا فعالیت‮های مطبوعاتی دیگر در برابر حمله اسرائیل می‌توانست به احمد مسعود و گروهش چالش برنگیز باشد و حتی باعث قطع حمایت ا از آن‌ها شود. به‌ نظر می‌رسد که برای جبهه مقاومت، سیاست‌ورزی محتاطانه و حفظ منافع شخصی، بر ارزش‌های اسلامی، اصول انسانی و موازین بین‌المللی اولویت دارد.

شورای مقاومت نیز در میان تعاملات سیاسی، اصول و ارزش‌ها را گُم کرده‮اند؛ نه صدای روشنی از محکوم‌کردن آن‌ها شنیده شد، نه نشانی از موضع‌گیری قاطع دیده شده. این گروه نیز مانند جبهه مقاومت، زیر پوشش شعار مقاومت بیشتر به دنبال منافع و مصالح شخصی است. از همین رو، نه دل خوشی دارد از رنجاندن اسرائیل، و نه جرئت ایستادن در برابر ایران؛ چرا که نمی‌خواهد هیچ‌یک از درهای احتمالیِ ارتباطات آینده را به‌روی‮شان بسته شود.

این سکوت عمیق و پرسش‌برانگیز، پس از یک اعلامیه‌ی سطحی و بی‌اثر، نشان می‮دهد که ماجرا تنها یک پروژه‌ی سیاسی دیگر است. پروژه‌ای که فقط وقتی فرصتی برای بهره‌برداری مهیاست، زبان به سخن می‌گشاید؛ اما هرگاه پای خطر یا تهدیدی برای منافع و مناسبات سیاسی در میان باشد، به سکوت ترجیح می‮دهد.

به نظر شما، چرا این گروه‌ها در برابر جنگ اسرائیل و ایران، چنین سکوتی اختیار کرده‌اند؟ گروه‌هایی که حتی درباره‌ی مسائل کوچک و بی‌اهمیت، بیانیه‌های بزرگ صادر می‌کنند، چرا در برابر یکی از جدی‌ترین تنش‌های منطقه، این‌گونه سرد و خاموش باقی مانده‌اند؟

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version