آخرین بخش، اما نه پایان ماجرا:

در سلسله مقالاتی که در ۱۲ بخش زیر عنوان «چهره‌ی تاریک یک فرمانده؛ کارنامه پنهان اسماعیل خان» از آدرس اداره هندوکش به نشر رسید، تمام سعی و تلاش خود را نمودیم تا گوشه‌ای از زندگی پنهان اسماعیل خان، جنگ‌سالار بدنام و فاسد هرات را به رشته‌ی تحریر درآوریم.

اما این تمام ماجرا نیست، چراکه جنبه پنهان و ناگفته زندگی افرادی نظیر اسماعیل خان، تاریک‌تر از آن است که بتوان، تمام اتفاقات تلخ آن‌را در یک سلسله کوتاه جمع‌آوری نموده و بازگو نمود.

بیست‌سال اشغال افغانستان، همان‌گونه که زمینه را برای قدرت‌گیری، ظلم، فساد و چپاول افرادی چون اسماعیل خان فراهم ساخت، بستر مناسبی نیز برای پنهان ماندن جنایات، خیانت‌ها و عملکردهای فاجعه‌بار آنان ایجاد کرد.

بگونه‌ای که در سایهٔ حمایت همه‌جانبه بیگانگان، ضعف نهادهای عدلی و قضایی و فضای پر از سانسور و تبلیغات دروغین، بسیاری از جنایت‌ها این چهره‌ها از دید افکار عمومی پنهان ماند و فرصت بازخواست و پاسخ‌گویی از آنان هرگز فراهم نشد.

در زمان جمهوریت ساقط شده، شخصی چون اسماعیل خان، با در اختیارداشتن قدرت و نفوذ بی‌حد و حصر توانست بر بسیاری از جنایات خود پرده افکنده، مهر سکوت بر دهان منتقدین گذارد و فساد باطنش را در ظاهر آراسته پنهان نماید.

در این مدت چه بسیار انسان‌ها را به قتل رساند، چه ظلم‌ها و شکنجه‌هایی را که در زندان‌های شخصی‌اش بر مظلومان روا داشت، زمین‌های عامه، املاک دولتی و ملکیت‌های مردم رنج‌دیده را به‌زور غصب کرد، رقیبان سیاسی‌اش را یکی‌یکی از میان برداشت؛ یا با گلوله، یا با زندان و یا با ناپدیدساختن‌های مرموز؛ قتل‌هایی که نه برای امنیت مردم، بلکه برای خاموش‌ساختن صداهای مخالف و تثبیت سلطه‌اش انجام داد.

از آن‌جایی‌که خودم اهل هرات‌ هستم و در همین شهر، نشو و نما یافتم، به درستی به یاد دارم که اسماعیل خان چه در زمان وزارت و یا در برهه‌ای که بر کرسی ولایت هرات تکیه زده بود، بخاطر بی‌کفایتی محض و عدم فعالیت‌اش در راستای خدمت به جامعه هرات، در طول ماه‌ها و حتی سال‌ها نامی از وی در رسانه‌ها گرفته نمی‌شد.

اما همین‌که سال‌روز ۲۴ حوت فرا می‌رسید، آوازه‌ی جهاد اسماعیل خان در مقابل اتحاد شوروی، در داخل شهر هرات و ولسوالی‌های آن پیچیده و روایاتی به‌دور از حقیقت در رابطه به شجاعت‌ها و پیروزی‌های او بر سر زبان‌ها می‌افتاد؛ در حالی‌که بسیاری از این روایت‌ها ساخته‌و‌پرداخته‌ی ذهن طرفدارانش بود و با واقعیت‌های تاریخی هم‌خوانی نداشت.

بله! فرا رسیدن ۲۴ حوت فرصتی بس عظیم برای این جنگ‌سالار محسوب می‌شد، چهره بدنامی‌که علاوه بر سوءاستفاده از نام جهاد و مبارزه علیه اشغالگران شوروی، حتی از قبرهای شهدای گم‌نام هرات؛ آن‌ها که برای دفاع از مظلومین و درهم شکستن بت کمونیسم در افغانستان جان‌های‌شان را قربان نمودند، نیز برای نمایش قدرت و تبلیغات شخصی خود بهره می‌گرفت، او با برگزاری مراسم‌های پرزرق‌وبرق در کنار مزارهای شهدا، تلاش می‌کرد خود را تنها وارث و قهرمان جهاد معرفی کند، حال‌آن‌که بسیاری از آن شهدا در زمان حیات‌شان هیچ شناختی از وی نداشتند.

با فروپاشی رژیم جمهوریت و کوتاه‌شدن سایه نامبارک جنگ‌سالاران از این سرزمین، اکنون از گوشه گوشه‌ی این خاک صداهایی که روایت‌کننده ظلم و جنایت این افراد است به گوش می‌رسد؛ جنایات هولناکی‌که بیست سال تمام در خفقان کامل قرار داشت و هیچ رسانه‌ای جرأت بازتاب آن را نداشت.

اکنون پرده از رازهایی برداشته می‌شود که سال‌ها زیر چکمه‌های قدرت، پول و زور دفن شده بود. قربانیان آن دوران، خانواده‌های داغدار و شاهدان خاموش، آرام‌آرام لب به سخن باز نموده و چهره‌ی واقعی کسانی را افشا می‌کنند که روزگاری خود را قهرمانان جهاد و خدمت‌گزاران ملت معرفی می‌کردند.

حقیقتی که، هرچند با تأخیر، اما سرانجام راه خود را گشوده و چهره‌ی آغشته به خون و فاسد جنگ‌سالارانی چون اسماعیل خان را بیش از پیش برای مردم رنج‌دیده این سرزمین روشن نموده است.

بنابر این نمی‌توان گفت که این بخش، قسمت پایانی این سلسله هست، چراکه هر روز داستانی جدید از ظلم و جنایت جنگ‌سالار هرات به گوش می‌رسد؛ روایات تلخی‌که در آینده‌ای نه‌چندان دور توسط یکی دیگر از کسانی‌که بر چهره‌ی واقعی اسماعیل خان واقف گشته است به رشته‌ی تحریر درآمده و بیش از هر زمان دیگری نقاب تزویر را از چهره‌اش کنار خواهد زد، ان‌شاءالله.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version