امارت اسلامی؛ دستاوردها و ارمغان‌ها (۴)

پروسهٔ عظیم آبادی و سازندگی (۱)

نویسنده: عبدالمجید دوستی


هر سامانی با مردان و ساکنان زحمت‌کشش رنگ آبادی و آبادانی به خود می‌گیرد. باشندگان هر منطقه و شهری آهسته اما پیوسته در زمین خشک اما مناسب تعمیرهای بلند و خانه‌های مقبول درست می‌کنند و در زمین‌های آبی و حاصل‌خیز زراعت و دهقانی به راه می‌اندازند. درخت می‌کارند و سرسبزی ایجاد می‌کنند. در کتابچهٔ تاریخ اسلامی آمده است: آن‌گاه که حضرت ابراهیم خلیل‌الله همسرش بی‌هاجره را با تک فرزندش در بقعهٔ مبارکهٔ مکه به امر خداوند رها کرد، آنجا برهوتی سوزان و صحرایی بی‌آب‌وعلف بود، اما وجود دو زنده‌جان و تلاش مادری برای زنده‌ماندن فرزندش و دوندگی در میان دو کوه برای درازترکردن رشتهٔ حیات‌شان تا فرجام‌یابی آزمایش خداوندی، باعث شد آنجا چشمه‌ای جوشان و همیشه‌جاری از دل زمین پدید بیاید و جاری شود و اندک‌اندک محلی برای تجمع رهگذران و اقامت‌گاهی برای مسافران و عابران شود. کم‌کم آیندگان و روندگان ماندن در کنار آن چشمهٔ جوشان را به رفتن به‌سوی ناکجاآباد ترجیح دادند. حضرت ابراهیم علیه‌السلام نیز بعد از مدتی به خیل این نوساکنان پیوست و با اشاره و راهنمایی حضرت جبرئیل، آدرس محل خانهٔ کعبه را پیدا و آن را از نو تعمیر کرد. خانهٔ کعبه در دل صحرای لم‌یزرع مکه همچون الماسی در صحرا ناپیدا و گم‌گشته بود که با همت پیامبری و معیت فرزندی دوباره پیدا و از نو ساخته شد.
برافراشتن پایه‌های خیمه‌ها/خانه‌ها آثار زحمت انسان‌هاست که هر کجا قدم بگذارند، زیر پای‌شان گل می‌روید و بالای سرشان درختان سایه می‌افکند؛ انسان‌ها هر کجا بروند، دست از تلاش برای آبادکردن و ساختن برنمی‌دارند و با کمترین امکانات شروع به ساختن و آبادکردن می‌کنند.
در این رهگذر طولانیِ اقالیم جهان، افغانستان نامی درخشان در دفترچهٔ جغرافیای تاریخ است که در قلب آسیا قرار دارد. موقعیت استراتژیک و حساس آن در میان کشورهای همسایه در پیوند به تبادلات تجاری و برقراری روابط بازرگانی با سایر کشورها، باعث شده است همواره در محراق توجه رهبران و قدرتمندان جهانی باشد؛ چنانکه هر کس از راه رسیده و اندیشهٔ خامی در ذهن پروریده و به این کشور دست درازی کرده است؛ غافل از آن که هر خاکی با مردمانش اهمیت می‌یابد و حیثیت ناموس و خانه را برای‌شان دارد. هیچ انسان صاحب‌ضمیر و باوجدان اجازه نمی‌دهد غریبه‌ای بدون اجازه و با زور و فشار وارد آن شود. جان می‌دهد اما سنگر (= خاک) نمی‌دهد.
کشور افغانستان هم در طی سالیان متمادی در دام طلسم بی‌مسئولیتی و بی‌کفایتی زمام‌داران و منفعت‌طلبی و خودخواهی خودکامگان دچار فرسایش زیربنایی و فعالیت پوشالی شده بود. هرچه زمان جلوتر می‌رفت و اسب تکنالوژی سریع‌تر به پیش می‌راند، افغانستان در این رقابت‌ها پس‌تر و عقب‌تر می‌ماند و کندتر و سست‌تر بسان حلزون یا اگر ارفاق قایل شویم، مثل سنگ‌پشت حرکت می‌کرد. کشوری که در سال ۱۹۱۹ همز‌مان با کشور جاپان استقلال خودش را به دست آورد و زمام امور را در دست گرفت، ولی از نقطه‌نظر توسعوی و انکشافی شاهد شکاف عمیق در حوزهٔ پیشرفت‌ و ترقی در میان این دو کشور هستیم. تمام این حوادث ناگوار ضربات هولناکی بر پیکرهٔ بیمار و دل‌خون وطن وارد کرد و کمرش را خم و شکسته نمود که در طول این سال‌ها هرگز قدرت تجدید قوا و فرصت به‌پاخاستن دوباره را به دست نیاورد. بیست سال اخیر و بازهٔ زمانی اشغال کشور توسط آمریکا تاریک‌ترین و شوم‌ترینِ این دوران‌ها بود که افغانستان و ملت آن، آن را با خون و دل و تقدیم‌کردن شهیدان‌شان تجربه کردند. آنان در آن هالهٔ ناامنی جانی و بی‌حرمتی ناموسی زیستند و روح‌شان خراشیده شد و دیوار وجدان‌شان درز برداشت. ویرانی و تباهی ظاهری و بنیادی، فروریختن کاخ‌های اقتصادی، نابودشدن زیربناهای شهری و عقب‌انداخته‌شدن از مصاحبت قافلهٔ ترقی جهانی ارمغان‌های ناخواسته و تحمیلی اشغال بود که بر شکم این کشور زانو زده بود. اما چراغ ظالم تا ابد نمی‌سوزد و بنیاد ظلم تا ابد برپا نمی‌ماند؛ زیرا در سه سال اخیر با روی کار آمدن امارت اسلامی، پروسهٔ عظیم آبادی و سازندگی در سراسر کشور شروع شده است و کاروان سازندگی با ساربانی مسئولان متدین، متعهد و متخصص به راه افتاده است.
در این مدت کوتاه میزان فعالیت‌های زیربنایی که در سطح شهرها صورت‌ گرفته است و همچنان ادامه و جریان دارد، فوق‌العاده و موفقیت‌آمیز بررسی شده است و کارنامهٔ امارت اسلامی و شاروالی‌ها دراین‌خصوص تاکنون پربار و حجیم قلمداد شده است.
در ادامهٔ این سلسلهٔ یادداشت‌ها ذیل عنوان فرعیِ «پروسهٔ عظیم آبادی و سازندگی» به‌صورت جزئی‌تر و دقیق‌تر برخی از دستاوردهای امارت اسلامی را درخصوص آبادی و سازندگی بررسی می‌کنیم و در آینهٔ ملی و جهانی می‌نمایانیم. ان‌شاءالله.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version