تاریخ زرین امت اسلامی بسیار درخشنده و تابنده است و حماسهها و حماسه آفرینان در سپهر لاجوردی این دین رحمت و شفقت، همچون ستارگان میدرخشند.
قبل از ظهور اسلام، جهان در سر در گمی فرو رفته بود و گمان میرفت که جزیرههای قدرت حتی از تعداد درختان بر روی زمین بیشتر بود.
فقط در جزیرة العرب، صدها قوم و قبیله ادعای قدرت میکردند و حکام روم و ایران هم مردم را به غلامی و بردگی گرفته بودند.
با ظهور اسلام، جزیرههای قدرت از هم پاشید و بیرق رسول الله صلی الله علیه وسلم سخن اول را میزد و با اهتزاز آن، دست زور گویان و زورمندان کوتاه شد.
در عصر و زمانه ما هم، چنین بود که در طول ۲۰ سال استعمار کشور، بسیاری از زورمندان و قدرتمندان، کشور را به جزیرههای گوناگون تقسیم کرده بودند و هر کدام بطور جداگانه بر آن حکمرانی میکرد.
عطانور در بلخ، دوستم در فاریاب و جوزجان، اسماعیل خان در هرات، جنرال رازق در قندهار و بسیاری از قدرت مندان دیگر، هر ولایت افغانستان را به کشوری با دارای حکمرانی مستقل تبدیل کرده بودند و منابع و عواید را در حسابهای شخصی خود خارج از افغانستان منتقل میکردند.
نه به فکر ملت بودند و نه به فکر آبادی وطن، چور و چپاول بیت المال، خواستهی اصلی آنها بود.
امارت اسلامی با رشادت و سلحشوری فرزندانش، پس از بیست سال دوباره بر کشور سیطره پیدا کرد و با رسیدن به قدرت، باری دیگر جزیرههای قدرت و عصبیت را از بین برد.
قبل از اینکه امارت اسلامی بر کشور تسلط یابد، جغرافیای افغانستان در بین اقوام مختلف تقسیم شده بود و ملت هیچ گونه امیدی برای پیشرفت و ترقی در این کشور نداشت.
اما با روی کار آمدن امارت اسلامی، ملت شاهد افغانستانی متحد و یکپارچه هستند.
اکنون هیچ کسی نمیتواند بر دیگری ظلم کرده و حق آن را پایمال کند، چون کسانی در راس این نظام قرار دارند که شوکت ۵۸ قدرت جهانی را متلاشی و آنهارا رو سیاه کردند.
سیطرهی دوباره امارت اسلامی برکشور، در حقیقت یاد و خاطره ابتدای اسلام را برای همگان تازه کرد و با از بین بردن جزیرههای قدرت و یکپارچه کردن ملت، یک تاریخ از حماسه را برای مان زنده گردانید.