از زمانی که شوروی در افغانستان طعم شکست را چشید و راه فرار را در پیش گرفت و در تاریخ استعمار خویش لکه‌ای پاک‌نشدنی برجا گذاشت، خاطره‌ای خوش از افغانستان در دلش باقی نماند و این خطه را همیشه با «انگ» و «ننگ» به یاد خواهد آورد.

همین امر سبب شد که پس از آن هماوردی و جنگ و درگیری، امروز روسیه به یکی از به‌رسمیت‌شناسان حکومت فعلی تبدیل شود و در سرلیست آن قرار بگیرد، زیرا به وضوح و یقین پی برد که با ملت افغانستان جز از راه سازش و صلح، نمی‌توان وارد شد.

اما این بیرونِ قضیه است و در نگاه بیگانگان چنین جلوه می‌کند. ولی از زمانی که شوروی اشغالگر افغانستان را ترک کرد، ملت افغانستان دچار بحران پراکندگی، تفرقه و چنددستگی شدند و این تخم نفاق در میان‌شان مثل لوبیای سحرآمیز افسانه‌ها برای همیشه رشد کرد و ساقه‌اش قوی‌تر شد.

در دوران پساشوروی، برای تشکیل حکومت واحد و جبران خسارت چندسالهٔ ویرانی و خرابی، تمام احزاب و نیروها ائتلاف تشکیل دادند و تصمیم چنین شد که تا گرفتن تصمیم نهایی برای روی کار آمدن حکومتی همه‌شمول و یکپارچه، سران گروه‌ها و احزاب نوبت‌به‌نوبت بر کرسی ادارهٔ مملکت بنشینند و پس از به‌سرآمدن دوران‌شان، کرسی را برای رهبر بعدی خالی نمایند.

به این شکل، اولین هستهٔ احزاب و نیروها به‌جای یکپارچه‌شدن و در یک قالب درآمدن، به گروه‌های مختلف با طرفداران خاص، قدرتمند و زورگو مبدل شدند و از همان زمان این احزاب‌سازی و جمعیت‌پرستی اوج گرفت.

هرچند امروز در بدنهٔ افغانستان جایی برای احزاب و جمعیت‌ها باقی نمانده است و تمام مخالفان عضو جمعیت‌ها در خارج زندگی می‌کنند، اما همین افراد به سرکردگی تعدادی ظاهرنما، نالایق و متعصب همچنان در رویای خیس غنوده‌اند و هرازگاهی با برگزاری نشست‌ها و تجمعات، خودی نشان می‌دهند. ولی این حنا بی‌رنگ شده و این سیب گندیده است.

آنچه امروز در بدنهٔ جمعیت بیشتر به چشم می‌آید، اختلاف و پراکندگی و تلاش بی‌حاصل و رقابت ناسالم برای بر سر قدرت ماندن در کانون جمعیت است.

هرچند بهای این زورآزمایی نمادین قتل، خشونت و توطئه باشد، زیرا آنچه باعث رونق گرفتن بازار دسیسه‌ها در میان اعضای جمعیت شده، حفظ منافع شخصی، اعمال سلیقه و خودنمایی کاذب است.

اموراتی که امروزه در کشور افغانستان اصلاً خریداری ندارد و خون در چهرهٔ چنین افرادی در پیشگاه ملت باقی نگذاشته است. باوجوداین، اعضای رهبری جمعیت هنوز بر سر رهبریت و تصرف کرسی آن بر سر همدیگر می‌کوبند و از تحمیل هر نوع فشار و زور بر یکدیگر ابایی ندارند.

تماشای چنین صحنه‌هایی از افرادی به ظاهر تحصیل‌کرده و متشخص و بیش از آن، مدار سنجش قدرت رهبری و مدیریتی برای دوران مستحیلِ به قدرت رسیدن، واقعاً تأسف‌برانگیز و به‌دور از شأن آگاهان است.

با تفحص و تعمق چنین برداشت می‌شود که اعضای جمعیت حاضرند برای بقای خودشان هر کاری انجام بدهند و در این باره محدودیتی نیز برای خود قایل نیستند؛ زیرا منافع‌شان برای‌شان از هر چیز دیگر، حتی زیر پا نهادن مقدسات، پایمال‌کردن اصول و شکستن قوانین، ارجحیت دارد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version