نویسنده: حمزه الافغانی
در واقع سراسیمگی و پریشان حالی اشتراک کننده گان نشست موسوم به «نشست ویانا» از تصاویر ابتدایی و آغازین جلسه مشخص و هویداست.افرادی که هیچ یک از آنان بر برآیند این نشست شان امیدی ندارند و فقط در پی آن اند که در رخ نامه های مجازی خود، تصویر و حرفی برای نشر و پخش داشته باشند.افرادی که جامعه افغانستان و مردم آن سالهاست که آنها را طرد کرده و هرگز دیگر به آنها به چشم یک رهبر نخواهند دید، آنان با نقش بازی کردن در مجامع بین المللی نیز نقش و رنگ واقعی خود را از دست داده و حال به مثابه عروسک خیمه شب بازی با هر سازی می رقصد و افسوس که دیگر برای رقص بی بهای شان کسی حاضر نیست که حتی سازی بزند.نشست موسوم به نشست ویانا در واقع عمر چهار سالگی خود را دارد سپری می کند، ولی در این مدت هیچ نتیجه و برآیندی که نشان از هویت داشته باشد، از خود بروز نداده است.این نشست که در آن هزینه های هنگفت و… به مصرف می رسید؛ کشورهایی که در پی تفرقه برای افغانستان بودند، نیز پی بردند که این گونه نشست ها هرگز برای شان مفید و مثمر نخواهد بود؛ بناء دیگر خبری از هزینه های هنگفتی که در دور اول و دوم آن به مصرف می رسید نیز خبری از آن نیست و از اشتراک افرادی که نیز برای به کرسی نشستن و به دست گرفتن قدرت می دویدند، نیز خبری نیست، این ها همه بیانگر این است که این گونه نشست ها و این افراد دیگر همان گونه که برای مردم افغانستان عزت و شخصیتی ندارند، برای جامعه بین الملل نیز اعتباری ندارند.اگر انسان با دقت کامل به این نشست نگاهی بیندازد، به خوبی در می یابد که افراد اشتراک کننده در این نشست با پریشان حالی تمام قدم به این نشست گذاشته اند و حتی خودشان نیز به این باور رسیده اند که اشتراک در این گونه نشست هایی جز ضایع کردن وقت و بی شخصیتی و بی هویتی خود را نمایان ساخت، چیز دیگری در پی نخواهد داشت.اگر به صورت گذرا به تصاویری که در فضای مجازی از این نشست پخش شده است نگاه کنیم در می یابیم که چیز دانان شان در پریشانی تمام قرار گرفته و عالم و دنیایی از پشیمانی در چهره شان نمایان است، و آن عده ای که برای سیاهی لشکر آورده شده اند نیز به خوبی برای شان روشن و مشخص نشده است که چرا به این نشست حاضر شده است و هدف نهایی این نشست برای مردم و بهبودی کشور در جای حرف های اشتراک کننده گان نهفته است.چهارمین نشست ویانا بیشتر به شکل یک صنف درسی برای دانش آموزان ابتدایی می ماند، تا این که شکل و سیمای یک نشست بین المللی و ملی را داشته باشد.شخصی لکچری در دست دارد و دیگران بسان اشخاصی که با ذهنی خالی حضور یافته باشند، آماده نوت گیری از سخنان شخص ارائه کننده هستند.در میان اشتراک کنندگان این نشست شاید انگشت شماری از افراد آن هم کسانی که در صف نخست نشسته هستند، بدانند که هدف شان از برگزاری این نشست چیست و چه برآیند احتمالی داشته باشد، ولی دیگران برای چه حاضر شده اند و چه هدفی را دنبال می کنند؟این نشست چون همانند دیگر نشست های این مُهره های سوخته تدارک دیده شده است، هرگز در آن ماده و طرحی بیان نخواهد شد که به ظاهر نیز طرح و نظمی برای آبادی کشور و مردم افغانستان در آن مد نظر گرفته شده باشد.بلکه این نشست و نشست هایی همانند آن در واقع برای اهدافی محدود و اشخاصی محدود در نظر گرفته شده است، اگر چنین نیست پس چرا افرادی که همه در فضای مجازی خود را همنوا و هم صدا می دانند در این نشست حضور ندارند و یا شاید هم دعوت نشده باشند که در این جمع حاضر شوند؛ چون در حقیقت تضاد در اهداف آنان نمایان است، چون هر کسی از آنان در پی بر آورده کردن اهداف خود بوده و می بایست در سایه اهداف خود باداران خود را نیز شادمان و راضی بدارند و از آن جایی که بادار ها متفاوت است، پس اهداف آنها نیز متفاوت می گردد و این گونه است که برآیند و نتیجه نشست های شان نیز چیزی می شود که در ویانا مردم با چشم خود مشاهده می کنند.نه نزاکتی در آن هست و نه هم خبری از نظم و هویت، نشستی طفلانه برای سرگرم نگه داشتن افرادی که تا کنون به آنها به عنوان رهبر می نگرند و به این باورند که این ها در پی آباد سازی و آزاد سازی میهن خود هستند.نکته مهمی که در اخیر می خواهم بیان دارم این است که این گونه نشست ها جز وقت ضایع کردن دیگر نتیجه ای در بر نخواهد داشت چرا که مردم و جامعه افغانستان و حتی جامعه بین الملل دیگر تقاضای چنین نشست های بی معنی و بی نتیجه را ندارند و جایی که عرضه و تقاضا هم نوا نباشد، عرضه به هر شکلی که باشد، به معنی و نابجا و نا کار آمد خواهد بود.