نویسنده: غلامنبی فروزان
همیشه یک گروه در سنگر مخالف و در جبههٔ دشمن قرار دارند؛ این سربازان قربانیشده و مهرههای سوخته همیشه بر خرمن آبرو و عزت واهی یا به تهماندههای غیرت و عِرق ملی خودشان گوگرد زدهاند و بیهوده زبانه کشیدهاند.فرجامین تپوتلاشهای ناکام و مشوششان را در چنتهٔ بیعزتی نهاده و در بازار مغرضان و فرصتجویان به حراج و لیلامی گذاشتهاند.امیدوارند در این پساکوششهای نافرجام، نه برای ملت و وطن، بلکه برای خودشان و همدستانشان، رقمی در جیب و رمقی در بدن برای ادامهٔ حیات بیشرمانهشان جلب کنند و نان و نمک خیانتپیشگی و وطنفروشیشان را با تلخکامی و زهرنوشی بخورند و جانی دردمند تازه کنند.اینان که در قاب کمرهها نشسته و ژست وطنآزادی دارند، از سیمای پریش هیچکدامشان چراغ امیدی روشن نمیشود و سوی ناچیز موفقیت دیده نمیشود.این نوع نشستها در هر چند صباحی و با وقفههای متوالی حکایت از شکست فضیحانه و باخت مذبوحانه دارد؛ شرکتکنندگان تنها برای ترسیم تصویر ترکبرداشتهٔ اتحاد ظاهری و انسجام روتینشان رنج سفر و تعب غربت را بر جان میخرند و بر شانه حمل میکنند تا باشد که جیب تنبانشان اندکی وزندارتر شود و بیک مسافرتیشان مقداری با بوی خوش رقم و مبلغ معطر شود.آنچه هویدا و ملموس است، بازیچه قرارگرفتن گودیگهای انسانی در دستان گردانندگان اصلی چنین نشستهاست که هنوز در دل و سینه آرمانی دوباره برای تسلط ناشیانه بر خاک و خون ملت افغان دارند و از دریچهٔ همنشینیهای هرازگاهی با پازلهای شکستهٔ داخلی، دورنمای اقتدار مجدد را توقع دارند.عواملی که نقش این نشست متوهمانه و سایر نشستها در آینده را کمرنگ و کموزن میکند، در چند بند خلاصه میشود:۱. اقتدار ملی؛ وقتی به هر دو کفهٔ ترازو نگاه میکنیم، بعد از حاکمیت امارت اسلامی و شکست نیروهای اشغالگر و خودفروخته، روزبهروز اقتدار ملی امارت اسلامی در گسترهٔ جهانی درحال افزایش و صعود است و هر روز کشور به کشور افغانستان را با حکومت مقتدر فعلی دارد به رسمیت میشناسد.از سوی دیگر، تکهپارچههای وحدت در بدنهٔ افراد فراری و وطنگریز در حال فرسودهترشدن و پارهترشدن است و رخ و نمای هر کدام در سیمای جهانی از جلا و صفا افتاده است و از کسب و تحصیل اعتنا و اعتماد در پهنهٔ کشورهای سودجو و مغرض بیبهرهتر شده است.۲. رضایت مردمی؛ شکی نیست که شاکلهٔ اصلی وطن را ملت و مردم شکل میدهند و هر آب و خاکی در گرو حضور مردم ارزش پیدا میکند؛ تا زمانی که مردم پشت حاکمیت موجود ایستاده و از عملکرد آن راضی و خوشنود باشند، هرگونهٔ تلاش برای براندازی و سیاهنمای در هر سطحی محکوم به شکست و متهم به نفاق است.آنچه از اوضاع داخلی وطن در این سه سال اخیر برمیآید و از همدلی و همبستگی نیروهای نظامی و مردمی به دست میآید، نشان از مقبولیت امارت اسلامی در افغانستان دارد و مردم از آنان راضی هستند و اصلاً در فکر و اندیشه تبدیل و تغییر این حاکمیت مخلص و فعال با حاکمیت دیگر نیستند.۳. امنیت و اقتصاد؛ آنچه برای ملت در محراق توجه قرار دارد و جزو کلیدهای گشایش محسوب میشود، امنیت و اقتصاد است. دو مؤلفهای که در بیست سال گذشته مفقود و معدوم بود و ملت از نبود آنها رنج میبردند؛ اما در این سالهای حاکمیت امارت اسلامی یوسف گمشده به کنعان برگشته و غیرحاضران دایمی (امنیت و اقتصاد) دوباره به صنف وطن حاضر شدهاند.اینها رمزهای سهگانهٔ مقبولیت حاکمیت یک کشور در جامعه و جهان است؛ تحققبخشیدن به این موارد کلیدی تنها با حس وطندوستی حقیقی و شعور خدمتگزاری واقعی برای ملت و دوربودن از طعم و حرص و آز و عدم حس تبعیض ممکن است که در گذشته متأسفانه نبود و پایش به جایی بند نمیشد.