زمانی که حاکمیت پیشین طالبان در نتیجه تهاجم امریکا از بین رفت، ناتو و کشورهای متحدش برای ایجاد اداره جدید افغانستان، نشستی را در شهر بن آلمان فراخواندند. آمریکا و کشورهای همکار و نهادها، به جای ملت بزرگ افغانستان، قدرت را به چهار گروه کوچک سپردند و حاکمیت این کشور رنج‌دیده را به چند فرد و حلقه مشخص واگذار کردند.

در بین آن‌ها، گروه‌ها و چهره‌هایی بودند که برای منافع خود و حزب‌شان، در پی پول، اسلحه، امکانات، زور و موقف بودند و در لحظات بسیار حساس تاریخ، منافع شخصی، سمتی، زبانی، تنظیمی و قومی خود را بر منافع ملی و بزرگ افغانستان ترجیح دادند و برای برخی منافع مادی کوچک، خود را خاسر الدنیا و الآخرة ساختند. رهبران تنظیمی و رهبرانی که با زور به قدرت رسیده بودند، با نفس و خودخواهی، به جای مجاهده، در دریای کثیف به دست آوردن منصب‌ها، مادیات و امکانات غرق شدند، که راه بازگشتی ندارند و به سوی یک سرنوشت محتوم روان هستند.

این اشخاص (سیاسیون) و گروه‌ها، بیست سال پیوسته در قدرت نگه داشته شدند، در حالی که چهل میلیون مردم و اتباع، مملو از افراد معظم، معزز، متمدن و دانشمند بودند، کسانی که دست‌های‌شان به خون کسی آغشته نبود، اما دوره اشغال طولانی شد و به کس دیگری فرصت سیاست کردن داده نشد. این افراد در جریان بیست سال، میلیونرهای جدید شدند، میلیونرها میلیاردر شدند؛ نمایندگان تحمیل‌شده بر مردم افغانستان، برای تعامل، گفتگو، داد و ستد و سیاست با جهان در نمایندگی از افغانستان، همین صد-دوصد چهره را تعیین کرده بودند. این افراد، حیثیت، تاریخ و موقف افغانستان را در هر بازار جهان فروختند، برای آن‌ها خود، منافع شخصی و گروه مهم است. چنین حاکمیت محدود، غیر مسلکی و تصادفی، برای مردم افغانستان قابل قبول نبود، اما چاره دیگری نبود.

اکنون افغان‌ها دوست و دشمن خود را می‌شناسند، فریب حرف‌های آن رهبران و ریش‌سفیدان به اصطلاح را نمی‌خورند، که برای منافع شخصی خود، تمام افغانستان را در یک شرط باخته و این وطن بزرگ را ملکیت شخصی خود می‌دانند. در شبکه‌های اجتماعی، نظرات مملوء از بیزاری و طعنه‌های فعالان مدنی، پرده از چهره‌های سیاه تاریخ برمی‌دارد، به سیاسیون فراری، دکانداران سیاسی می‌گویند و می‌خواهند ملت را از حقیقت و اصلیت آن‌ها آگاه کنند.

یک فعال مدنی در چند جمله کوتاه آن‌ها را معرفی می‌کند و می‌گوید: اگر در حکومت (دکانداران سیاسی) موقف و حضور سیاسی داشتند، طالب هم خوب است، هم باید با او گفتگو شود و هم فردی از همین وطن است، حقوق زنان هم محفوظ است، بیرق سه رنگ هم فقط یک تکه پارچه است و بیست-صد ارزش دیگر هم به دو شاهی نمی‌ارزد، اما اگر چنین نبود، پس جنگ، ویران کردن کشور، تحقیر افغان‌ها، توهین، بیرق، رای، حقوق زنان، این همه ارزش‌ها، فریاد و شیون زده شود، تا آن‌ها در قدرت سهیم شوند و یا حد اقل در کنفرانس‌های خارجی زمینه برای یک شکم غذا و تعظیم و تکریم برای خارجی‌ها فراهم شود.

اکنون وظیفه مردم افغانستان است، که یک بار دیگر از خواب سنگین بیدار شوند، دوست و دشمن خود را بشناسند، به سیاست‌مدارانی که بارها و بارها فروخته شده‌اند، نه! بگویند و برای آبادی کشور خود تلاش کنند.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version