وقتی مشکلی رخ می‌دهد و دردی در جان‌ها خانه می‌کند، تحمل آن در آغاز بسیار سخت و جانکاه است و ناله‌ها و فریادهای آن، هر گوشی را می‌خراشد و هر دلی را می‌لرزاند. اما این فریادها، هرچند جگرسوز و کوبنده باشند، به‌مرور زمان رنگ می‌بازند و در هیاهوی روزمره گم می‌شوند تا آن‌که دیگر شنیده نمی‌شوند و تأثیری نمی‌گذارند.

درد برای صاحب‌درد، چون زهر نیش مار و سوزش نیش زنبور پیوسته جریان دارد و لحظه‌به‌لحظه جانش را می‌خورد و می‌آزارد؛ اما برای اطرافیان و کسانی که با او زندگی می‌کنند، به امر عادی و بی‌اهمیتی تبدیل می‌شود و دیگر توجهی به آن ندارند. همان حساسیت و واکنش ابتدایی از میان می‌رود و پروایی نسبت به حال او باقی نمی‌ماند.

غزه، پاره‌ای از تن فلسطین، گرفتار چنین درد جانکاهی شده است. نزدیک به دو سال می‌شود که رژیم غاصب صهیونیستی سراپای آن را زیر آوار بمب‌باران‌ها، ویرانی‌ها و خاکستر خانمان‌سوزی گرفته است. فریادهای آن لحظه‌به‌لحظه فضای عالم را می‌شکافد، اما وجدان‌ها را بیدار نمی‌سازد. شاید وجدان‌ها بیدار اند، اما غیرت‌ها در خواب عمیق فرو رفته‌اند.

این پارهٔ تن، در حرارت آتش ظلم می‌سوزد و پیر و جوان، زن و کودک در آتش آن می‌سوزند؛ اما دستی برای یاری و مرهمی برای زخم‌های خون‌چکانش دیده نمی‌شود. هرچقدر این فاجعه ادامه می‌یابد، اشک‌ها و خون‌ها و جان‌دادن‌هایش کمتر دیده می‌شود و وقتی هم در قاب رسانه‌ها ظاهر می‌گردد، مثل دیدن صحنه‌ای از یک فلم جنگی یا اکشن است که نه قلبی را می‌لرزاند و نه اشکی از چشمی جاری می‌سازد.

آن‌هایی که دست‌شان می‌رسد، کاری نمی‌کنند و آن‌هایی که دلسوز اند، اما راهش را نمی‌یابند. با آن‌هم، هرکس به‌اندازهٔ همت و ظرفیت خویش تلاش می‌کند تا همدردی و حمایت خویش را ابراز بدارد.

کشورهای همجوار فلسطین، کشورهای عربی و در نهایت کشورهای اسلامی، همه ظرفیت آن را دارند که با یک اقدام هماهنگ و صادقانه جلو این نسل‌کشی آشکار را بگیرند، اما گویا هنوز به این نتیجه نرسیده‌اند که وقت آن فرارسیده یا نمی‌خواهند باور کنند که این جنایت‌ها واقعی است و در برابر چشمان جهانیان در حال وقوع است.

اما در یک گوشهٔ این جغرافیای وسیع، کشور مظلوم افغانستان وجود دارد که با آن‌که هنوز زخم‌های جنگ‌های بیست‌ساله‌اش التیام نیافته و هنوز از آن روزهای سیاه و سخت به‌درستی عبور نکرده است، با آن‌هم ملت غیرتمند آن چون یک پیکر واحد در برابر مظلومیت برادران و خواهران‌شان در غزه و فلسطین ایستاده‌اند و با تمام وجود نعرهٔ «الله اکبر» سر می‌دهند و به حمایت از مردم مقاوم و صابر غزه، به جاده‌ها و سرک‌ها می‌ریزند.

این ملت شجاع، اگر راهی برای پیوستن به صفوف مجاهدان فلسطینی می‌یافتند، هیچ‌گاه در رفتن به سوی میدان‌های مقاومت درنگ نمی‌کردند و همان رشادت و مردانگی‌ای را که در میدان‌های جهاد افغانستان نشان دادند، در کوچه‌ها و جاده‌های غزه به نمایش می‌گذاشتند و دشمن بی‌غیرت و بزدل را به لرزه می‌انداختند.

اما افسوس که راه‌ها بسته است و امت اسلامی پراکنده و خواب‌رفته است. با این وجود، ملت افغانستان تصمیم گرفته است به گونهٔ جمعی در سرک‌ها حضور یابد، علیه این همه ظلم و سکوت کشورهای اسلامی فریاد بکشد و صدای مظلوم را به گوش جهانیان برساند.

آنان هرچه در توان دارند، در راه حمایت از مردم غزه ایثار می‌کنند و شانه‌به‌شانه در کنار هم خواهان توقف این فاجعه‌اند. این فریاد، فریاد یک ملت است؛ فریاد انسانی بیدار در برابر دنیایی خاموش.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version