نزدیک به ۶۰۰ روز است که اشغالگران صهیونیست در حق ملت فلسطین ظلم و تجاوز بی‌وقفه‌ای روا می‌دارند. هزاران زن و کودک بی‌گناه را به شهادت رسانده‌اند و شهرها و خانه‌های مردم غزه را به تلی از ویرانه بدل کرده‌اند. مردم غزه چنان در اوج مظلومیت قرار گرفته‌اند که کودکان‌شان از شدت گرسنگی جان می‌بازند. با وجود این فاجعه‌ی خونین، دل‌های بی‌خبر جهانیان هنوز بیدار نشده‌اند و کشورهای به‌ظاهر اسلامی نیز با سکوتی سرد، تنها نظاره‌گر این جنایت‌اند.

غزه به ما نشان داد که مدعیان حقوق بشر، کشورهای شرق و غرب، نهادهای مرتبط با غذا، عدالت و سازمان ملل متحد، تا چه اندازه بی‌عدالت، دو‌رو و دور از انصاف‌اند. آنان چشمان خود را بر این وحشت جاری در غزه بسته‌اند و در برابر این جنایات، سکوت مرگ‌باری اختیار کرده‌اند.

از سوی دیگر، کشورهای صرف به نام اسلامی و سازمان همکاری اسلامی که ادعای نمایندگی امت را دارند، عملکردشان به چند نشست و اعلامیه محدود شده‌است؛ نشست‮ها و نمایش‮های دراماتیک که اغلب پر از شعارهای توخالی و بی‌عمل، با نمایشی نمایان از منافقت سیاسی‌اند که تنها برای فریب ملت‌ها اعلامیه صادر می‌کنند.

با نگاهی به تاریخ، آنچه امروز بر مردم فلسطین می‌گذرد، همان سرنوشتی‌ست که مردم افغانستان نیز آن را تجربه کرده‌اند. فلسطین نیز سالیان طولانی در چنگال استعمار قدرت‌های بزرگ قرار داشت و سرانجام، با دسیسه‌ها و نیرنگ‌های بی‌شمار، بریتانیای کبیر این سرزمین را به‌دست یهودیان برای همیشه اشغال کرد.

همان‌گونه که ملت افغانستان تاریخ پرفراز و نشیبی از مقاومت در برابر اشغال‌گران دارد، ملت فلسطین نیز از چندین دهه پیش، در برابر ظلم و اشغال ایستادگی کرده است. نزدیک به هشتاد سال می‌گذرد که قدرت‌های جهان دست‌ به‌ دست هم داده‌اند تا یهودیان را همچون مزاحم و اشغال‌گری همیشگی، در سرنوشت ملت فلسطین وارد کردند.

در میان ملت‌های جهان، هیچ نیست که همچون افغان‌ها، با ملت فلسطین سرنوشتی مشترک و مشابه داشته باشد. اگرچه افغانستان و فلسطین از نظر جغرافیایی از هم فاصله دارند، اما به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز، تاریخ و سرنوشت یکسانی دارند. از همین رو، در میان تمام ملت‌ها و جوامعی که از فلسطین حمایت کرده‌اند، صدای افغان‌ها از همه صادقانه‌تر، شفاف‌تر و بی‌تردید، قابل درک‌تر بوده است.

افغان‌ها که خود تاریخ اشغال انگلیسی‌ها، روس‌ها و آمریکایی‌ها را پشت سر گذاشته، هیچ‌گاه اندوه ملت فلسطین را فراموش نکرده‌اند، بلکه با تمام وجود درد آن ملت مظلوم را احساس می‌کنند. آنان نیز بمباران، بی‌خانمانی، گرسنگی، تشنگی و مهاجرت‌های اجباری را تجربه کرده‌اند. ناله‌های یتیمان هنوز همچون پنجه‌ای بر ذهن‌های افغان‌ها چنگ می‌زند و اشک مادران‌شان به‌ عنوان بخشی از تاریخ این سرزمین ثبت شده‌است.

ما هر رویدادی را که در غزه می‌گذرد، با اشک بدرقه می‌کنیم و مظلومیت آن‌را چنان با دل احساس می‌کنیم که گویی مادری فرزند خود را گم کرده‌باشد و سرگشته و بی‌قرار در پی یافتن اوست؛ اما هر چه بیشتر می‌دود، کمتر به نتیجه می‌رسد و با گذشت زمان، امیدش رو به خاموشی می‌گذارد و آرزوی دیدار دوباره را با خود به گور می‌برد. غزه نیز در برابر دیدگان ما، همین مسیر را می‌پیماید و گویی بخشی از وجود ما در حال جدا شدن است، اما ما از درمان آن عاجز هستیم.

غزه، همان سرزمین مظلوم، ضعیف و بی‌دفاعی‌ست که امروز با خون هزاران شهید بی‌گناه، بیشترشان کودکان، زنان و غیرنظامیان، سیراب شده‌است، اما اکنون در برابر ظلم، اشغال و نسل‌کشی یهودیان، در حال جان دادن است. آه و فریاد غزه باید وجدان‌های خفته‌ی مسلمانان را بیدار کند تا این وحشت و نسل‌کشی هر چه زودتر به پایان برسد.

پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند که مسلمانان همچون اعضای یک پیکرند؛ اگر عضوی از آن رنج ببیند، تمام بدن در بی‌قراری می‌افتد. غزه نیز جزئی از این پیکر (امت) است و سکوت در برابر مظلومیت آن، خیانتی بزرگ به برادری اسلامی محسوب می‌شود. غزه صرفاً یک سرزمین نیست، بلکه نخستین قبله‌گاه مسلمانان، درد مشترک امت و امانتی بزرگ در دست آنان است؛ و مسلمانان باید به یاری آن بشتابند و صدای آن‌را به گوش جهانیان برسانند.

امروز در افغانستان، امامان مساجد، نویسندگان، شاعران، جوانان و اهل قلم، در حق لبیک یا اقصی و غزه‮ی مظلوم، ویدیوها و معلومات مستند، معتبر و دردناک در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‮کنند، همدلی خود را ابراز می‌دارند و با صدایی رسا، جهانیان را به بیداری فرا می‌خوانند.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version