نویسنده: جنید ابراهیمی

مسجد لال یکی از معدود مراکز اسلامی در اسلام‌آباد، پایتخت پاکستان است که همواره اردو و دولت‌های این کشور را به چالش کشیده. حکومت‌ها و ارتش پاکستان بارها با این مسجد دشمنی ورزیده و حتی خون صدها دانش‮آموز و طلبه را در آنجا ریخته‌اند. علت اصلی دشمنی حکومت‮های پاکستان، چیزی جز موضوع اجرای شریعت اسلامی نبوده است، اما مقامات پاکستانی همواره تلاش کرده‌اند که با بهانه‌های گوناگون توجه مردم را از این مسئله اصلی منحرف کنند.

سنگ بنای این مسجد در سال ۱۹۶۲م، هم‌زمان با انتقال پایتخت پاکستان از کراچی به اسلام‌آباد، گذاشته شد. در همان زمان، برای وزارتخانه‌ها و ادارات مختلف پاکستان نیز ساختمان‌های متعددی در اسلام‌آباد ساخته شدند. مسجد لال در منطقه‌ای مرکزی از اسلام‌آباد بنا شد و در نزدیکی آن، وزارت امور خارجه پاکستان و همچنین سفارتخانه‌ها و نمایندگی‌های دیپلماتیک کشورهای غربی قرار دارند. این مسجد به دلیل داشتن دیوارهایی به رنگ سرخ، «لال» نام گرفت، که در فارسی و اردو به معنای «سرخ» است.

از ابتدای تأسیس، مسجد لال شاهد تحولات مهمی در پاکستان بوده است، از جمله بعضی آنها به شدت خونین بوده است. نخستین امام این مسجد مولوی عبدالله بود که مولانا محمد یوسف بنوری وی را برای این سمت معرفی کرد. مولوی عبدالله که در آن زمان از علمای برجسته و مشهور پاکستان بود، در مدت کوتاهی این مسجد را به یک مرکزی پرطرفدار تبدیل کرد و شمار شاگردانش به حدی رسید که مجبور شد مدارس و مراکز آموزشی دیگری را نیز ایجاد کند تا دانشجویان دینی را در آن‌ها آموزش دهد. در همین راستا، مدرسه‌ای مخصوص دختران تحت عنوان «جامعة البنات حضرت حفصه رضي الله عنها» تأسیس شد که شمار دانشجویان آن به بیش از شش هزار نفر رسید.

با افزایش تأثیرگذاری این مسجد در تحولات کشور، توجه مقامات پاکستانی و ارتش نیز به آن جلب شد. در دوران حکومت ذوالفقار علی بوتو، محدودیت‌های شدیدی بر مسجد اعمال شد و مولوی عبدالله توسط نهادهای استخباراتی بازداشت گردید، اما در پی اعتراضات گسترده مردم آزاد شد. پس از وقوع کودتای نظامی در پاکستان در سال ۱۹۷۷، فشارها بر مسجد لال اندکی کاهش یافت و مولوی عبدالله توانست در مناطق دیگر نیز مراکز آموزشی اسلامی تأسیس کند. همچنین، مسئولیت کمیته رؤیت هلال به وی واگذار شد. اما با روی کار آمدن بی‌نظیر بوتو، بار دیگر محدودیت‌ها شدت گرفت و در نهایت، در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۹۸، مولوی عبدالله طی حمله‌ای مشکوک ترور و شهید شد.

پس از مولانا عبدالله فرزندش مولانا عبدالعزیز اداره مسجد را به دست گرفت. با وجود ترور مولوی عبدالله، مسجد لال همچنان طرفداران پرشماری داشت. زمانی که ارتش پاکستان قصد آغاز عملیات نظامی در وزیرستان را داشت، بسیاری از علمای پاکستان در این مسجد گرد هم آمدند و فتوایی علیه این عملیات صادر کردند. این علماء اقدام ارتش را جنگی علیه مسلمانان دانسته و اعلام کردند که سربازان پاکستانی کشته‌شده در این عملیات «هلاک‌شده» محسوب می‌شوند و نماز جنازه آن‌ها جایز نیست.

این فتوا تنش‌ها میان مسجد لال و ارتش و دولت پاکستان را تشدید کرد. دولت فشارهای بیشتری بر این مسجد وارد کرد و آن را پناهگاه «تروریست‌ها» خواند و تهدید به تخریب آن نمود. این اقدامات از مدارس مرتبط با مسجد، یعنی جامعة فریدیه و جامعة حفصه آغاز شد. دولت پاکستان ادعا می‌کرد که این مدارس به‌صورت غیرقانونی بر زمین‌های متعلق به شهرداری ساخته شده‌اند و باید تخریب شوند. پس از انفجارهای متروی لندن، رسانه‌های بریتانیایی مدعی شدند که عاملان این حملات پاکستانی بوده و پیش از انجام عملیات به این کشور سفر کرده بودند. ارتش و دولت پاکستان با استفاده از این ماجرا تلاش کردند تا مدارس وابسته به مسجد لال را بازرسی کنند. اما دانشجویان دختر جامعة حفصه به پولیس اجازه ورود ندادند و درگیری‌هایی رخ داد که منجر به زخمی شدن چندین دانشجو شد.

در سال ۲۰۰۷م، شهرداری اسلام‌آباد تصمیم گرفت که مسجد لال و جامعة البنات حفصه را تخریب کند، به این بهانه که این مراکز در مناطق حساس قرار دارند و تهدیدی امنیتی محسوب می‌شوند. اما این اقدام با واکنش شدید مردم مواجه شد و در نتیجه، اعجازالحق، وزیر امور دینی وقت پاکستان، مجبور شد که این تصمیم را متوقف کند.

دشمنی اردو و دولت پاکستان با مسجد لال زمانی به اوج خود رسید که علمای این مسجد خواستار اجرای شریعت اسلامی در کشور، حذف تصاویر و پوسترهای غیراخلاقی از جاده‮ها، تعطیلی مراکز تولید مواد مخدر، ممنوعیت خریدوفروش شراب و توقف توطئه‌های دولتی علیه این مرکز اسلامی شدند. علاوه بر این هشدار دادند که در صورت اقدام دولت علیه آن‌ها، عملیات استشهادی انجام خواهند داد.

دولت پرویز مشرف، که این اقدامات را تهدیدی برای نظام سیکولر خود می‌دانست، به سرکوب مسجد لال و مدارس وابسته به آن روی اورد. ابتدا پوسته‮های بازرسی نظامی در اطراف مسجد ایجاد شد و سپس مجتمع مسجد محاصره گردید. در این محاصره، دو هزار نفر از جمله ۰۰۵۱ دانشجوی دختر، ۰۰۲ کودک و ۰۰۱ طلبه و استاد در داخل مسجد گرفتار شدند. آب، برق و مواد غذایی آنان قطع و بسیاری از آن مجبور شدند برگ درختان و گیاهان بخورند.

پس از دو هفته محاصره شدید، پرویز مشرف به دستور آمریکا نیروی نظامی خود را برای حمله به مسجد لال فرستاد. در این حمله وحشیانه، حدود ۱۵۰۰ نفر، که بیشتر آن‌ها زنان و دختران بودند، به شهادت رسیدند. سازمان‌های مدافع حقوق بشر در برابر این جنایت سکوت کردند. اگرچه دولت و اردوی پاکستان با این سرکوب خونین نتوانستند مسجد را به‌طور کامل نابود کنند، اما همچنان برای از بین بردن آن تلاش می‌کنند. اخیراً نیز سه روز پیش، ارتش پاکستان بار دیگر اقدام به تخریب این مسجد کرد، اما این بار نیز با واکنش شدید مردم مواجه شد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version