نویسنده: مبارز هروی
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.
در چند روز گذشته، جملهی غریب و ناآشنای “دولت در تبعید” از طریق رسانههای اجیر غرب بازتاب داده میشود و برنامهها و ویژهبرنامههایی نیز پیرامون آن برگزار میکنند.
دولت در تبعید اولینبار از جانب احمد مسعود مطرح شد و مدتی بعد نیز دیگر چهرههای فراری دور این جمله جمع شدند و بعد از ناامید شدن از همهجا و همهکس و ناکارآمد شدن تمام نیرنگها و فریبهایشان، دست به دامان این حیلهی جدید شدند.
دولت در تبعید در قدم نخست و اساسی نیاز به وحدت و یکپارچگی دارد که این بهتنهایی خود، سد بزرگی برای این چهرههای فراری محسوب میشود، زیرا آنهایی که در دولت واقعی نتوانستند همدیگر را پذیرا باشند و در کنار هم قرار بگیرند، در دولت خیالی نیز امکان اتحادشان وجود نخواهد داشت.
چند روز پیش اما اولین قدم در راستای ایجاد اتحاد میان خویش برداشتند و جلسهای مجازی برگزار نمودند، جلسهای که قرار بود نمایانگر اتحادشان باشد، اما بیش از قبل در میانشان فاصله انداخت و اگر مجازی نمیبود، قطعاً تلفاتی نیز در پی میداشت.
جدا از این بحثها، اکنون میپردازیم به اینکه دولت در تبعید چیست و آیا دردی از هزاران درد فراریان منفور را دوا میکند یا خیر؟
اساساً مقولهی “حکومت در تبعید” به جمعی از اشخاص حقیقی، سیاسی، نظامی، مدنی و رسانهای گفته میشود که به خاطر تجاوز و اشغال کشورشان توسط بیگانگان، مجبور به ترک آن کشور شده و اکنون خواهان مشارکت سیاسی هستند و نمیتوانند در قلمرو اصلی خود حکومت کنند. این حکومتها اغلب بهطور موقت و با هدف بازگشت به کشورشان ایجاد میشود.
اما از آنجاییکه افغانستان توسط بیگانگان اشغال نشده، بلکه بیگانگان و اجیرانشان از این کشور بیرون شدهاند و اینکه هیچگاه ملت افغانستان خواهان برگشت این چهرههای بدنام نیستند، پس حتی تعریف حکومت در تبعید نیز با خواستههای این افراد در تضاد است.
در مورد اینکه آیا تشکیل این حکومت کاری از پیش میبرد یا خیر، باید گفت که تکیهگاه اصلی چنین حکومتهای خیالی، حمایت کشورهای دیگر است که للهالحمد نهتنها کشورهای بیطرف در قضیه افغانستان بلکه حتی بادارانشان نیز پشتشان را خالی نمودهاند و دیگر میلی به همکاری با آنها ندارند.
حکومت در تبعید با مشکلات و چالشهای جدی زیادی نیز روبرو است، از جمله اینکه مشروعیت داخلی ندارد، در اجرای حاکمیت ناتوان است، و از قدرت عملی و عدم تطبیق طرحها و برنامهها برخوردار نیست. وضعیت حقوقی چنین حکومتهایی در حقوق بینالملل اغلب نامشخص و مبهم است و در بسیاری از موارد، کشورها و سازمانهای بینالمللی نمیدانند چگونه باید با چنین حکومتی رفتار کنند.
در ضمن، به رسمیت شناختن یک حکومت در تبعید میتواند به معنای نقض حاکمیت کشوری باشد که حکومت فعلی در آن به هر شکل و شمایلی مستقر است و تعاملات نسبی با آن صورت میگیرد.
مشکلات مالی و اقتصادی، خطر از دست دادن ارتباط با واقعیتهای داخلی کشور، و ناتوانی در اجرای عدالت و پاسخگویی نیز از دیگر مشکلات و چالشهای چنین حکومت خیالی بهشمار میآید.
ناگفته نماند که این چالشها برای زمانی است که این حکومت تشکیل شود، در حالی که اکنون چهرههای سیاه تاریخ افغانستان با دو مشکل جدی برای تشکیل این حکومت روبرو هستند و آن عدم اتحاد و نبود حامی قدرتمند است؛ بالفرض اگر این دو مانع از سر راه برداشته شود، با آن هم کاری از پیش نخواهد رفت و در آخر، فعالیتهای مجازیشان مانند قبل، این بار اما با نام یک دولت ادامه پیدا خواهد نمود.