در دو دهه گذشته، جمهوریت به عنوان یک نظام عصری مورد قبول همگان و وحدتبخش برای افغانستان معرفی شد، اما تجربیات عملی نشان داد که این نظام نه تنها محور وحدت افغانها قرار نگرفت، بلکه باعث تعمیق اختلافات سیاسی، قومی، زبانی و حزبی شد. علل ناکامی جمهوریت نواقص شکلی آن، نقش کشورهای جهان و اشاره به فجایع ملت، دورهای تاریک و بدشگون را به یاد ما میآورد. جمهوریت در افغانستان بیشتر یک چارچوب مصنوعی بود که از سوی قدرتهای خارجی وارد شد، نه نتیجه طبیعی اراده مردم؛ چه مردم راضی بودند یا نه، جنگسالاران در رأس آن قرار گرفتند و بیست سال ملت را بر فرش غم نشاندند.
پس از سال ۲۰۰۱م جمهوریت با حمایت مستقیم آمریکا و ناتو به وجود آمد. قانون اساسی، ادارات، انتخابات و پارلمان، همگی بر اساس مدلهای غربی ساخته شده بودند، اما تضاد عمیقی با واقعیتها، ارزشها و تاریخ افغانستان داشتند. از همان ابتدای این نظام، انحصار قدرت، فساد، عدم شفافیت انتخاباتی، سیاسی شدن مسائل قومی و زبانی و قطع ارتباط با زندگی مردم، عواملی بودند که جمهوریت را از مردم جدا کردند.
بر اساس مواضع و اظهارات اخیر برخی چهرههای سیاسی، تلاش میشود که جمهوریت به عنوان چتری برای وحدت افغانها معرفی شود. این دیدگاه از حافظه لاشعور سرچشمه میگیرد و در پرتو تجربه عملی و ناکامیهای تاریخی، چنین مواضعی از واقعیتها دور به نظر میرسند، زیرا مردم جمهوریت را نه نشانه استقلال میدانستند، نه عدالت و نه وحدت؛ بلکه به آن به عنوان نمادی از پراکندگی، نابرابری و بیاعتمادی مینگریستند.
بزرگترین دشمن جمهوریت فساد بود. دزدیهای مقامات عالیرتبه، مافیای قراردادیان، سیاستهای قومی و زبانی، و سیاست امتیازات زبانی و توازن قومی در هنگام تقسیم قدرت حاکم بود که به جای ملت، قومیتها را محور قرار داد. کشور ما به طور غیرمستقیم تجزیه شده بود. جمهوریت که شکلی سکولار داشت، با ارزشهای دینی افغانستان در تضاد بود. جمهوریت یک کپی تقلیدی دور از ارزشهای افغانی بود و کارایی نداشت.
تجربه جمهوریت، با وجود حمایت بینالمللی، اما بدون حمایت مردم ناکام ماند. این به ما نشان میدهد که نظامهای سیاسی باید با واقعیت اجتماعی، ارزشهای دینی، حافظه تاریخی و وجدان ملی سازگار باشند. مقامات برونمرزی که جایگزین جمهوریت را پیشنهاد میکنند و همراهانشان هنوز فرصت دارند که عبرت بگیرند و زخمها و دردهایی را که جمهوریت به این ملت رنجکشیده هدیه داد، دوباره تازه نکنند.
چنین تجاهل عارفانهای از سوی آنها و فراموش کردن اینکه جمهوریت به فاجعه انجامید، از مقامات عالیرتبه گرفته تا ولسوالان و سطوح پایینتر، قربانی رشوه، واسطه، غارت قراردادیان و تقلب در پروژهها بودند. میلیاردها دالر بینالمللی یا به هدر رفت یا به جیب زورمندان سرازیر شد. تحت چتر جمهوریت بسیاری از جنگسالاران، قاچاقچیان و ناقضان سابق حقوق بشر به قدرت رسیدند. این افراد به جای تقویت نظام، منافع شخصی و سلطه بر مناطق خود را دنبال میکردند و نظامی غیرمستقل ایجاد کرده بودند. بدون نیروهای خارجی، آنها حتی یک روز هم توانایی حکومت نداشتند، با خروج آخرین متجاوز، آنها نیز با پای برهنه از دست مردم خود فرار کردند و اکنون یک بار دیگر بهترین راه حل را در همان فجایع میبینند؛ هر چه بر سر ملت بیاید، مهم این است که غارت و چپاول آنها دوباره جریان یابد، آب را گلآلود کنند و ماهی بگیرند.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.