با نگاهی به گذشته رهبری جبهه مقاومت، از زمان اشغال شوروی تاکنون، می‌بینیم که شماری از چهره‌های سیاسی و نظامی پیشین که زمانی خود را با نام شورای نظار یا ائتلاف شمال معرفی می‌کردند و اکنون در خارج از کشور تحت عنوان «جبهه مقاومت» فعالیت دارند، بقای خود را با کمک‌ نهادهای استخبارات خارجی و در ازای فروش منابع طبیعی و موقعیت‌های جغرافیایی افغانستان تضمین کرده‌اند.

این افراد همواره در صف اول مشکلات افغانستان قرار داشته‌اند؛ به ابزار دست بیگانگان تبدیل شده‌اند و حیات سیاسی‌شان را بر پایه مزدوری مداوم به کمک‌های بین‌المللی و نیروهای خارجی بنا کرده‌اند.

در دوران اشغال شوروی، شورای نظار و ائتلاف شمال، گروهی بودند که از سوی استخبارات آمریکا، عربستان، ایران، هند، پاکستان و دیگر کشورها برای تحقق اهداف پنهان‌شان در افغانستان به کار گرفته شدند.

پس از ورود نیروهای آمریکایی نیز همان افراد پراکنده ائتلاف شمال، بر تانک‌های ناتو سوار شدند، به سبک چپاول‌گران وارد کابل گشتند و تا سقوط نظام جمهوریت، با وفاداری کامل، نقشه‌های استخباراتی اربابان خارجی‌شان را اجرا کردند.

چندی پیش، در فضای مجازی گمانه‌زنی‌ها، شایعات و اخبار متعددی درباره پایگاه نظامی بگرام دست‌به‌دست شد.

برخی رسانه‌های وابسته و جریان‌های مغرض، شایعه‌ای را پخش کردند مبنی بر این‌که گویا حکومت سرپرست پایگاه هوایی و نظامی بگرام را به آمریکا واگذار کرده است؛ در حالی که سخنگوی حکومت سرپرست این ادعا را شایعه‌ای بی‌اساس خواند و به‌شدت آن را رد کرد.

در همین حال، برای بهره‌برداری سیاسی از فضای ایجادشده و جلب توجه افکار عمومی، یکی از اعضای جبهه مقاومت به‌نام عبدالله خنجانی، در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌های اجرتی، موضع واقعی جبهه مقاومت درباره بگرام را آشکار ساخت.

خنجانی گفت: «بگرام در منطقه تاجیک‌نشین قرار دارد و ترامپ باید به‌جای حکومت سرپرست، با ما مذاکره کند.» این سخنان به‌روشنی نشان می‌دهد که جبهه مقاومت آماده است تا خاک افغانستان را در برابر تضمین بقای سیاسی خود، به بیگانگان واگذار کند و این معامله را زیر عنوان‌هایی چون «احیای دیموکراسی» یا «مقاومت نمایشی» توجیه نماید؛ موضعی که تنها می‌توان آن را سیاستی مزدورانه خواند.

از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که هر فرد یا جریانی که با نام یک قوم خاص، بندر ملی، میدان هوایی، منطقه استراتژیک یا خط لوله‌ای را به‌عنوان ابزار چانه‌زنی سیاسی استفاده کند، به شکلی دیگر در حال فروش داخلی کشور است.

اگر تأسیسات ملی و مکان‌های راهبردی کشور ملک قوم‌ها باشند، آنگاه وقتی یک گروه استخباراتی وابسته به یک قوم، اطلاعات و معلومات این تأسیسات را به دشمن می‌دهد، آن‌را تضعیف و یا به‌عنوان هدف در اختیار دشمن قرار می‌دهد، این چه معنایی دارد؟ آیا این نمونه‌ای آشکار از خیانت ملی و فروش داخلی نیست؟

به باور کارشناسان سیاسی، جبهه مقاومت همواره چشم‌به‌راه قدرت‌های خارجی برای تعیین آینده خود بوده است. آن‌ها بر این باورند که سیاست‌های فعلی این جبهه نه‌ تنها به وحدت ملی، استقلال و خوداتکایی کشور لطمه می‌زند، بلکه تهدیدی جدی برای تأسیسات و زیرساخت‌های ملی به شمار می‌رود.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version