نویسنده: مبارز هروی

از دیرزمانیست که ملت مظلوم افغانستان بخاطر مشکلات متوالی و سختی‌های جان‌کاه، هجرت از سرزمین آبائی و اجدادی‌شان را به‌ناچار پذیرفته و به‌دیار غربت رخت‌سفر بربسته اند.

یورش پی‌هم اشغال‌گران، جنگ‌های ویران‌گر داخلی، ناامنی‌های پایان‌ناپذیر زمان اشغال و فقر و بی‌کاری از عمده دلایل این کوچ‌های اجباریست.

بعد از فتح افغانستان، با این‌که یاس و ناامیدی تبدیل به رجا و روشنی شد و تعداد بسیاری از مردم روزانه به کشورشان بر می‌گردند، با آن‌هم هنوز تعداد بی‌شماری در کشورهای دیگر به‌شمول کشور ایران، حضور پر رنگ دارند.

کشوری‌که سال‌های زیادیست میزبان کتله‌ی بزرگی از افغان‌هاست و درمقابل این عملکرد‌اش تا حد ممکن نیز سوء استفاده نموده است.

به عنوان‌مثال در گیرودار جنگ سوریه جوانان ساده‌لوح زیادی را در عوض اعطای اقامت، به بهانه‌های پوچ و واهی روانه جهنم داعش نمود که هنوزهم اجساد تعداد زیادی از آن جوان‌ها لادرک است و مرده و زنده‌شان معلوم نیست.

بعد از فتح افغانستان نیز، وقتی حرف از حق‌آبه به‌میان آمد و دولت مقتدر افغانستان بر خواسته‌های نابجای ایران دست‌رد زد، دولت ایران بارها تلاش نمود تا از اخراج اجباری مهاجرین افغان همچون اهرم فشار در مقابل امارت اسلامی بکار بگیرد و از این‌طریق حرف‌اش را بر کرسی نشاند، حیله و نیرنگی‌که در مقابل تصمیمات بزرگان امارت‌اسلامی بی‌نتیجه ماند.

ناگفته‌نماند که جمهوری اسلامی سالانه مبالغ هنگفتی نیز بخاطر جای‌دادن مهاجرین افغانی، از سازمان های بین‌المللی دریافت می‌کند.

با درنظرداشت موارد ذکرشده می‌توان گفت که دولت ایران در امر جای‌دادن مهاجرین افغانی مصداق این ضرب‌المثل است که از قدیم گفته‌اند گربه برای رضای‌خدا موش نمی‌گیرد.

بلی! جمهوری اسلامی، هیچ‌گاه بخاطر همسایگی و یا حس انسان‌دوستی این‌کار را انجام نداده، بلکه همیشه پای منافع خود‌اش درمیان بوده.

اما این‌که چرا در سال‌های اخیر افغان‌ستیزی در ایران به اوج‌خود رسیده است و همه‌روزه شاهد بدترشدن برخورد ملت و حکومت ایران، در مقابل مهاجرین افغان هستیم، باید گفت که دلایل واضح و آشکاری مبنی بر چرائی این‌گونه رفتارها وجود دارد.

اول این‌که در بسیاری از اوقات، شیوه برخورد ایرانیان با مهاجران افغان، تابع اتفاقات سیاسی بوده است، بگونه‌ای‌که با ایجاد تنش میان دو حکومت، وضعیت مهاجرین نیز بدتر می‌شود و با آرام‌شدن این تنش‌ها، برخورد با مهاجرین نیز روی به‌نرمی می‌رود.

دوم: بسیاری از آنانی که به ایران مهاجرت کرده‌اند قواعد و کودهای فرهنگی کشور میزبان را رعایت نمی‌کنند و این خود باعث ایجاد انزجار و نفرت میان ایرانیان و افغان‌های مهاجر می‌شود.

سوم: بیگانه‌ستیزی و نژاد‌پرستی در ایران، امر رایج است. طبق بررسی‌های معتبر و متعدد، ایران در میان کشورهای منطقه از جمله بیگانه‌ستیزترین‌ها به‌حساب می‌آید. ایرانیان خود را ملت عظیم و تاریخی می‌شمارند و گمان می‌کنند با آن ظرفیت و نیروی عظیم انسانی، شایسته جایگاه بلند در جهان هستند، حال‌آنکه الله متعال می‌فرماید بهترین‌شما با تقواترین شماست.

مهم‌ترین دلیل اتفاقات اخیر اما، برخورد دوگانه‌ایست که جمهوری اسلامی در مقابل افغانستان اتخاذ نموده، و بازیگر اساسی این بازی‌های اخیر را نیز می‌توان خود دولت ایران دانست.

ازجمله دستگیری‌های بی‌مورد و غیرقانونی، واردنمودن اتهامات بی‌جا به اتباع افغانی و نشر و پخش فیلم‌ها و سریال‌هایی با مضمون مهاجرستیزی، آن‌هم از رسانه‌هائی نظیر صدا و سیما.

هدف‌ جمهوری اسلامی از این‌کار نیز برای همه مبرهن است و آن تحت‌فشار قراردادن امارت اسلامی بخاطر پذیرفتن درخواست‌های نامشروع اش.

آرمانی‌که رسیدن به آن خواب است و خیال است و جنون.

چراکه استقلال و آزادی و کوتاه‌نمودن دستان بی‌گانگان از این‌خاک خط سرخ امارت اسلامی محسوب می‌شود و جهت احقاق همین‌امر سال‌های متوالی در مقابل اشغالگران ومزدوران‌شان مبارزه نمود و قربانی‌های زیادی نیز در این‌راه تقدیم نمود.

بنابراین بهتر است دولت‌مردان ایران این خواب‌های آشفته را کنار گذاشته، حقیقت جاری در افغانستان را بپذیرند و دست از برخوردهای دوگانه بردارند، تا باشد فردایی بهتر از امروز نه‌تنها برای افغانستان بلکه برای همسایگان‌اش نیز رقم بخورد ان‌شاء‌الله.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version