نویسنده: عادل افغان
در نتیجه دوام ظلم از سوی حکومت و فوج پاکستان، این بار مردم عام کشمیر، مظاهره بی‌پیشینه‌ی را در مقابل حکومت پاکستان و فوج آن شروع کرده‌اند.
این مظاهرات که از یک هفته به اینسو شروع شده، تا هنوز کشمیریان یک تعداد ادارات محلی را در کنترل خود آورده و بزرگ‌راه‌ها را مسدود کردند و ده‌ها پوسته امنیتی و موترهای فوج را به آتش کشیدند. به شمول پولیس‌ها، چند تن کشته و صدها پولیس و عساکر فوج پاکستانی زخمی شدند.
از زمان ایجاد پاکستان تا اکنون، فوج و حکومت پاکستان دایم با مردم در یک جنگ نااعلان شده، مشغول است که در نتیجه همین کشمکش‌ها، پاکستان شرقی در سال ۱۹۷۱ در طی یک جنگ سخت و خونین آزادی خود را کسب نمود و بنام بنگلدیش یک کشور مستقل بمیان آورد.
آن زمان هم فوج و حکومت پاکستان با مردم بنگلدیش برخورد وحشیانه می‌کرد، جوانان شان را کشت و به زندان‌ها انداخت، اطفال، زنان و پیرمردان را لت و کوب می‌کرد و از حقوق انسانی و اسلامی شان محروم می‌کرد تا اینکه در نتیجه مردم با حکومت جنگی سرنوشت‌‌سازی نمودند و آزادی شان را بدست آوردند.
باید حکومت پاکستان و فوج آن از همان حادثه بنگلادیش درس عبرت می‌گرفت و جنگ نااعلان شده با مردم خود را پایان می‌بخشید اما بنظر می‌رسد که همان برخورد با مردم تا کنون جریان دارد و ظلم‌های که پاکستان بالای مردم بنگلادیش مرتکب می‌شد، نسبت به رفتار نامناسب که فعلا دارد، هیچ است.
هم‌اکنون، حکومت پاکستان، فوج و استخبارات آن با مردم سند، بلوچ‌ها، پشتون‌ها و سایر اقلیت‌های آن کشور برخورد وحشیانه و ظالمانه دارند.
فوج پاکستان در جریان سالهای گذشته، هزاران تن بلوچ را کشته و یا اعدام کرده و هزاران تن دیگر را در زندان‌ها شکنجه می‌کند. آنجا با زنان، اطفال و موی‌سفیدان با ظلم، وحشت و بربریت برخورد می‌شود و تمام ساحات بلوچ‌نشین را از امکانات اولیه، خدمات و ضروریات زندگی محروم کرده است.
علاوه بر آن در پاکستان بر محلات پشتونشین نیز کار روان است. از چند دهه به اینسو، فوج و استخبارات پاکستان هزاران پشتون را به سرنوشت بلوچ‌ها مواجه ساخته است، بسیاری از آنها را کشته، بعضی شان را اعدام و بعضی هم تا مدت‌های نامعلومی در زندان‌ها افتاده هستند. با آنها برخورد نامناسب می‌شود، بزرگان قومی ترور می‌شوند، آنها را از امکانات اولیه زندگی همانند شفاخانه، برق و مکتب محروم ساخته و به همین ترتیب هر روز خانه‌‌های شان را ویران می‌نماید و از مناطق شان بیرون نموده یا آنها را می‌کشد و یا به زندان می‌برد. علاوه بر آن، سندیان نیز به سرنوشت پشتون‌ها و بلوچ‌ها مواجه هستند.
یگانه قوم و منطقه که در پاکستان از زندگی و امکانات خوب برخوردار است، امور بدست شان می‌باشد، فوج و استخبارات در کنار شان ایستادند و پولیس در تحت امر شان است، پنجابیان هستند.
پنجابیان چنان مردم ظالم، وحشی، بی‌دین و از خدابی‌خبری هستند که تنها خود را قبول دارند و فکر می‌کنند که سایر مردم غلام و کنیز‌ شان هستند و به‌خاطر تابع ساختن سایر اقوام آستین‌های شان را برزده است و تلاش می‌کنند. حکومت پاکستان، فوج، استخبارات، احزاب و جماعت‌های مذهبی و سیاسی، پاکستان را عملا در مرحله حساس از تجزیه قرار دادند. کشمیریان ناراض اند و راهپیمایی می‌کنند، پشتون‌ها ناراض‌اند و در ضد حکومت ایستاده هستند، بلوچ‌ها که از سالها بدینسو بخاطر آزادی سلاح بر شانه کردند و هر نوع خطر را می‌پذیرند. علاوه بر آنها تی‌تی‌پی، بر ضد این ظلم‌ها و بخاطر بمیان آمدن یک نظام شرعی و اسلامی در پاکستان، مبارزه سخت را آغاز کرده است که روزانه ساحات وسیع را تصرف می‌کند. علاوه بر آن از لحاظ اقتصادی چنان قرضدار است که چندین نسل آینده آن را پرداخت کرده نمی‌توانند. از لحاظ سیاسی نیز منزوی شده و کسی به آن باور نمی‌کند و کسی با جبین باز با ایسان تجارت و دادستد نمی‌کند و روابطش با همسایه‌گان نیز در حالت تیره‌گی است. با هند هر روز، دست به ماشه است، با ایران هم چنین، با افغانستان نیز خوب نیست و هر روز ناکامی‌هایش را بر افغانستان می‌اندازد، با بنگلادیش که برخوردش معلوم است.
بالآخره پاکستان فعلا به حالتی مواجه است که راه خود را گم کرده است، کارمندان و سیاسیون آن به فساد اخلاقی و اداری غرق شده‌اند، فوج نیز به سرنوشت آنها دچار است، در رقابت با همسایه‌ها مردم از آن رویگردان شدند، نیازهای سیاسی‌اش به اوج رسیده و تنها به امریکا چشم دوخته است که چی پروژه برایش می‌دهد اما امریکا هم در چندین جای دنیا چنان دخیل است که خود را کشیده نمی‌تواند.
وضعیت اقتصادی، سیاسی و امنیتی پاکستان را زیاد خراب کرده اما دشمنی فعلی فوج با مردم چنان آن را عملا تجزیه کرده که میزان امکان جمع‌کردن و متحدکردن آن ضرب صفر است.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version