اخیراً چندین تن از رهبران پیشین حزب موسوم به جمعیت در رسانه‌های اجتماعی از انسجام و یکپارچگی این حزب خبر دادند. این اعلام در حالی صورت می‌گیرد که این حزب پس از کشته شدن رهبر پیشین اش، برهان‌الدین ربانی، دچار انشعاب و تفرقه شد و به چندین پاره تقسیم گشت. صلاح‌الدین ربانی، فرزند برهان‌الدین ربانی، پس از کشته شدن پدرش خود را رهبر این حزب و به اصطلاح عامه، میراث‌خوار آن اعلام کرد، اما با مخالفت شدید خانواده مسعود، عطامحمد نور و بسیاری از دیگر شخصیت‌های بلندپایه مواجه شد، تا جایی که این حزب بیش از پیش به سوی زوال گام برداشت.

در ادامه زوال این حزب، این اختلافات زمانی تشدید شد که عطامحمد نور چندین نفر را در این حزب گرد خود جمع کرد و خود را رهبر آن خواند. از سوی دیگر، خانواده مسعود نیز خود را شایسته‌ترین افراد برای رهبری این حزب می‌دانستند و بدین ترتیب، مخالفت‌های پنهان و آشکاری را با ربانی و نور آغاز کردند. حتی در میان برخی از افراد دیگر، سخن از تشکیل یک حزب یا حرکت موازی با حزب جمعیت نیز مطرح بود.

پس از سرنگون‌شدن جمهوریت، اعضا و رهبران این حزب که هسته اصلی جمهوریت سرنگون‌شده را نیز تشکیل می‌دادند، تلاش‌های زیادی برای انسجام مجدد و گردهمایی در خارج از افغانستان انجام دادند اما پس از هر تلاش و تقلا، اختلافات آن‌ها بیشتر شد و به جای انسجام، به سوی انزوا و انشعاب گام برداشتند. ساختارهایی که آن‌ها تحت نام‌های مختلف ایجاد کرده بودند نیز متلاشی و پراکنده شدند. اکنون آنها در حالی دوباره از انسجام و وحدت سخن می‌گویند که رهبران اصلی و اعضای رهبری این حزب (از جمله ربانی) به شدت با ساختار جدید مخالف بوده و بر مواضع خود پافشاری می‌کنند.

از سوی دیگر، این اعلام انسجام جمعیت را تنها عطامحمد نور مطرح کرده است، نه خانواده مسعود و نه دیگر افرادی که در بیانیه آن‌ها از آن‌ها نام برده شده است؛ هیچ یک از این افراد تاکنون به طور رسمی در این باره اظهار نظری نکرده‌اند که این خود نشان‌دهنده یک شکاف و اختلاف بزرگ است. نکته دیگر و مهم‌تر این است که حزب جمعیت زمانی تنها با کمک حلقه‌های خارجی و بیشتر سازمان‌های استخباراتی، به منظور انجام برخی مأموریت‌ها تشکیل شده بود که با اتمام آن مأموریت‌ها یا با گذشت زمان، حمایت خود را از دست داد و همزمان به سوی فروپاشی رفت.

اگر اکنون به وضعیت کنونی حزب متفرق و متلاشی جمعیت، رهبری متزلزل و رهبران آن نگاه شود، هر یک از آن‌ها به دنبال منافع مادی و شخصی خود هستند. هر یک از آن‌ها از قبل به فعالیت‌های موازی با جمعیت مشغول هستند و تمام تلاش خود را بر منافع و اهداف شخصی خود متمرکز کرده‌اند. آن‌ها تنها زمانی به حزب و آدرس جمعیت مراجعه می‌کنند که منافعشان ایجاب کند؛ در غیر صورت، این آدرس برای آن‌ها نیز بی‌معنی و بی‌ارزش است.

بنابراین، در نتیجه می‌توان گفت که اعلام جدید وحدت و انسجام جمعیت در حقیقت اعلام آخرین نفس‌های مرگ و زوال آن‌هاست و این وضعیت نسبی آن‌ها نیز به زودی از بین خواهد رفت، زیرا دیگر نه در جمعیت و نه در میان جمعیتی‌ها چیزی باقی نمانده است که آن‌ها را گرد هم آورد. اگر از جنبه خارجی نیز به این موضوع نگاه شود، با توجه به اقدامات سیاه و مفسدانه گذشته حزب جمعیت، هیچ کس تمایلی به کمک به آن‌ها برای برخاستن دوباره نخواهد داشت.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version