وقتی انسان از اهداف والای انسانی و آرمانهای بلند اجتماعی تهی باشد و هر چیزی را از منظر منافع شخصی و کسب مادیات بررسی کند، در چنین حالتی انسانها به موجوداتی مبدل میشوند که همواره به دنبال استفادهٔ ابزاری از دیگران در هر فرصت اند تا از آنان در راستای تحقق پلانهای خود استفاده کنند و تنها با ذکر نام دیگران در محافل و مجالس مغرضانه و گنجانیدن نام و آدرسشان در لیستهایی که مملو از اتهامات و گفتار بیاساس است – بدون آنکه خودشان در جریان باشند یا رضایت داده باشند – در پی پیشبرد نقشههای منفور و مجرمانهٔ خود میباشند و در این مسیر از هیچگونه تلاشی برای سوءاستفادهٔ ابزاری از دیگران دریغ نمیورزند.
برای اینگونه افراد فرقی نمیکند که برای رسیدن به خواستههای نفسانی و مادیشان به چه شیوههایی متوسل میشوند و از کدام ابزار و وسایل فکری، فرهنگی و… کار میگیرند، چون تنها هدفشان تحقق امیال شخصی خودشان است و در این راه از فداکردن آرمانها و حتی جانها و فرصتهای زندگی دیگران ابا نمیورزند و دریغ نمیکنند؛ چنانکه مردم و ملت برایشان کمارزشترین و ارزانترین قربانی و خونبها محسوب میگردد.
یکی از نمونههای برجستهٔ چنین اشخاص و اعمال، شورای زنان جبههٔ مقاومت است که گاهگاهی مانند سرکردههای مرد این جبهه، در نشستهای خارجی به ایراد بیانات پوسیده میپردازند و همانند مردانشان خواهان جلب توجه و حمایت تمویلکنندگان خارجی و دریافت مبالغ هنگفت به نفع خود و خواستههایشان هستند.
این زنان در حالیکه افغانستان به دوران استقلال قدم گذاشته و نیاز به بازسازی و ثبات دارد تا بار دیگر خود را به جهانیان ثابت سازد، ترجیح دادند وطن را ترک گفته و به کشورهای غربی و آغوش دشمنان مستقیم ملت پناه ببرند؛ به جای آنکه در کشور باقی بمانند و برای بهبود وضعیت زنان در عرصههای گوناگون یک زندگی سالم، اسلامی و باعزت تلاش نمایند. لذا روشن است که هدف اصلی آنها سعادت زنان کشور نبوده، بلکه در پس پرده، در پی فراهمسازی رفاه شخصی خویش بودهاند و با اندکترین لرزهای در بنای فرسودهٔ زندگیشان فرار را ترجیح دادهاند.
اکنون این زنان زیر نامها و عناوین گوناگون و به نمایندگی دروغین از زنان پاکدامن، عفیف و باوقار افغانستان، در نشستها و محافل ظاهر میشوند و بدون آنکه از سوی جامعهٔ زنان افغانستان به رسمیت شناخته شده باشند و نمایندگی رسمی داشته باشند، بهطور فریبکارانه و خیانتبار از زبان آنان سخن میگویند و اتهاماتی را علیهشان مطرح میکنند که هر زن باعفت افغان از آنها پاک و مبرّا است.
آنچه اخیراً این نمایندگان جعلی شورای زنان جبههٔ مقاومت در یکی از نشستهای برگزارشده در کشور سویس ابراز داشتهاند، نشاندهندهٔ سطح نازل معلومات آنان از وضعیت حقیقی و نرمال زنان در افغانستان میباشد. ادعای این نمایندگان دروغین مبنی بر وجود آپارتاید جنسیتی و گزارشهای بیاساس و غیرمستند در مورد شکنجه و سوءاستفادهٔ جنسی از زنان در افغانستان، نهتنها با واقعیتهای عینی جامعهٔ ما مطابقت ندارد، بلکه هیچ انسان منصف و باوجدان آن را نمیپذیرد. زیرا هیچگاه برداشت و باور زنان بیدار، متدین و هوشیار افغانستان بر زبان اینگونه زنان نخواهد نشست؛ آنانی که گفتارشان برخاسته از مکر زنانه و در راستای تحقق پلانهای شومشان برای جذب بودجه و تمویل خارجی است.
آنچه این زنان در ذهن میپرورانند و به دنبال پیادهساختن آناند، چیزی نیست جز برهنگی، آزادی بیحد و حصر و اختلاط ناروا میان زنان و مردان در محیطهای کاری و فضای اجتماعی؛ خواستهای که با روح پاکدامنی زنان باایمان افغانستان فاصلهٔ زیاد دارد و زنان این سرزمین هرگز به آن سطح از بیحیایی و بیبندوباری تن نمیدهند.
از همینرو، با آنکه اینان تلاشهای مذبوحانه میکنند تا جامعهٔ زنان افغانستان را در دورهٔ حکومت سرپرست سیاه و تار جلوه دهند، ولی آنچه در واقعیت مشاهده میشود، وضعیت قابل قبول و متناسبی است که در آن آرامش، امنیت و مصئونیت زن حفظ شده است و تمام گفتار دروغین و بهانههای بیپایهٔ آنان را بیاعتبار میسازد. آنان هرقدر هم تقلا کنند، نمیتوانند با این نیرنگها و جعل واقعیتها، توجه کشورهای غربی را جلب کرده و چیزی به جیب خود بریزند.
بهصورت فشرده، آنچه این زنان در پی آناند، جلب حمایت کشورهای خارجی به هدف دریافت امتیازات و منابع مالی است تا برنامههای شخصی و پلانهای خودمحورانهٔ خویش را تمویل کنند. اگر واقعاً هدفشان دلسوزی و دفاع از زنان افغان میبود، هرگز در زمان حضور در کشور، دست در دست دشمنان نمیگذاشتند و زنان را به سوی بیعفتی، ابتذال و فحشا نمیکشاندند؛ بلکه آنان را حمایت میکردند و در راستای آموزش سالم و رشد همسو با عنعنات و ارزشهای دینی و فرهنگی کشور تلاش مینمودند.
اما آنچه در دوران جمهوریت رخ داد، چیزی نبود جز ظلم مستقیم بر شرافت، عفت و وقار زنان. در آن زمان، در هر برنامه و پالیسۍ که بهنام زنان اجرا میشد و در هر زمینهٔ آموزشی یا کاری که برایشان مهیا میگردید، هدف اصلی سوءاستفادهٔ جنسی و بهرهبرداری جنسیتی از آنان بود.
بنابراین، امروز همین زنان که زمانی مسئول، گرداننده و پشتیبان آن برنامهها بودند، از خارج کشور بهاصطلاح برای حمایت از زنان سخن میگویند؛ زنانی که امروز در داخل افغانستان احساس امنیت و آزادی میکنند، استقلال دارند و نگرانی ندارند از اینکه ناگهان اشغالگران و تجاوزگران به خانهشان حمله کنند، دروازه را بکوبند و بدون اجازهٔشان داخل شده و آنان را تلاشی بدنی کنند.
پس واضح است که این زنان نهتنها نمایندگان زنان افغانستان نیستند، بلکه دشمنان حقیقی آناند که در کنار اشغالگران ایستاده و میخواهند بار دیگر زمینهٔ بازگشت مستقیم یا غیرمستقیم آنها را به افغانستان مساعد سازند تا عزت و نجابت زنان را دوباره زیر سوال ببرند و کسی نتواند جلوشان را بگیرد.
از اینگونه زنانی که سالها را در ذلت و خواری سپری کردهاند، بیش از این توقع نمیرود و سخنانشان همیشه آینهٔ اهداف ناپاک درونیشان است که برای همه روشن و آشکار است.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.