جهان از چهار بخش تشکیل شده است؛ سه بخش آن را آب فرا گرفته که قابل زیست نیست، جز برای موجودات بحری، و تنها یک بخش آن خشکه است که همین بخش، محیط زندگی انسان‌ها و حیوانات خشکه‌زی می‌باشد.

همین بخش خشکه در نقشهٔ جغرافیایی به کشورهای مختلف تقسیم شده است و هر کشور به تناسب موقعیت جغرافیایی خود دارای امتیازات و امکانات یا کمبودها و نیازمندی‌هایی است.

برخی کشورها دارای اقلیم مناسب‌تر، زمین‌های حاصل‌خیزتر و محصولات زراعتی بیشتر اند؛ از همین سبب، نرخ پیشرفت‌شان بلندتر و توجه جهانیان به‌سوی آن‌ها بیشتر است.

برخی کشورها اما از بخت بد در مناطقی از جهان قرار گرفته‌اند که منابع طبیعی کمتر دارند و از آب‌های روان و دریاها فاصله دارند. به همین دلیل، ادارهٔ امور اقتصادی کشور برای مسئولان‌شان دشوار می‌باشد و در بسیاری موارد نیازمند کمک‌ها و حمایت‌های بیرونی به‌ویژه از کشورهای همسایه می‌باشند.

همچنین کشورهایی که به‌دلیل داشتن منابع سرشار مانند معادن و فلزات گران‌بها سال‌ها درگیر جنگ، اشغال، انقلاب و ناامنی بوده‌اند و دشمنان برای تاراج سرمایه‌های‌شان با توپ و تانک بر آن‌ها تاخته‌اند، طبعاً در دورهٔ پس از تحول، زمان می‌برد تا به پای خود ایستاده و وارد مسیر رشد و بازسازی شوند. به همین خاطر به کمک و دست‌گیری جهانی نیاز دارند تا نفس تازه کنند و توان حرکت نوین به دست آورند.

اما این نیازمندی همیشگی و دایمی نیست. چنین کشورهایی تا وقتی که بتوانند از بحران عبور کنند و گذشتهٔ پرخون و ویران را جبران نمایند، محتاج این کمک‌ها اند؛ اما این برداشت نادرست است که تصور شود زنده‌گی این ملت‌ها به این کمک‌ها بسته است و اگر این کمک‌ها قطع شود، همه‌چیز از هم می‌پاشد.

اگر با انصاف قضاوت شود، در دوران اشغال افغانستان، کمک‌هایی که به نام‌های مختلف از سوی جامعهٔ جهانی صورت گرفت، بسیار زیاد بود و با وضعیت کنونی قابل مقایسه نیست. اما هیچ‌یکی از آن کمک‌ها در مسیر درست مصرف نشد، بلکه همه یا در جیب زورمندان رفت یا حیف‌ومیل شد.

آنچه برای بازسازی کشور و ایجاد زیرساخت‌ها اختصاص داده شده بود، به مصرف شخصی رسید و مردم و نیازمندان واقعی حتی بوی آن را نیز استشمام نکردند. حالا همین افراد دربارهٔ کمک‌های تازه‌ای که برای بازسازی افغانستان گفته می‌شود، اظهار نظر می‌کنند و از قطع آن ابراز خوشی می‌نمایند.

با تمام این موارد، استواری و پابرجایی یک نظام وابسته به حمایت مردم و ایستادگی آنان است، نه به کمک‌های بیرونی. کمک‌هایی که از بیرون داده می‌شود، بیشتر بر مبنای اصول و حقوق بین‌المللی است و نوع حاکمیت در آن نقش ندارد. پس اینکه گفته شود با قطع این کمک‌ها یک نظام سقوط می‌کند، دیدگاه سطحی و بیانگر ناپختگی گویندهٔ آن است.

افغانستان کنونی بیش از هر وقت دیگر، امروز روی پای خود ایستاده و با استفاده از فرصت‌های داخلی و منابع طبیعی، توانسته بخشی از عقب‌مانده‌گی‌های دوران جنگ را جبران نماید. بنابر این می‌توان با اطمینان گفت که قطع کمک‌های جهانی به افغانستان آسیب نمی‌زند و قامتش را خم نمی‌کند.

چنان‌که در سال‌های اشغال، میلیاردها دالر برای پیاده‌سازی برنامه‌های ضد دینی و غیراخلاقی مصرف شد، اما این ملت نه فریب خورد و نه تبدیل به مزدور دشمن شد؛ امروز نیز، نبود این کمک‌های سیاسی جهت‌دار نمی‌تواند مردم افغانستان را از آرمان استقلال و آزادی بازدارد و آن‌ها را طرفدار دخالت بیگانگان بسازد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version