اگر دیروز در آپریل ۲۰۰۱، احمدشاه مسعود، در پارلمان اروپا سخن از تبدیلشدن افغانستان به پناهگاهی امن برای تروریسم جهانی به میان آورد و هشدار داد که این تهدید تنها محدود به افغانستان نخواهد بود، بلکه کشورهای غربی نیز در معرض خطر قرار خواهند گرفت و از این طریق خواهان حمایت نظامی غرب شد؛ امروز پسر ناخلفش نیز همان مسیر ذلتبار پدر را در پیش گرفته است.
مسیری که انتهای آن چیزی جز پرتشدن در زبالهدان تاریخ نیست، چراکه ملت افغانستان به خوبی نشان دادهاند که هرکس برای تأمین منافع شخصی و خانوادگی خود، خواسته باشد پای بیگانگان را در این خاک باز نماید، دیر یا زود با نفرت عمومی روبرو شده و در وجدان جمعی مردم به عنوان خائن به وطن شناخته خواهد شد.
این ملت، قربانیان بسیاری در راه استقلال و آزادی داده و اجازه نخواهند داد تا زیر نامهای فریبندهای چون «دموکراسی»، «حقوق اقلیتها» یا «مبارزه با تروریزم»، کشور دوباره به میدان رقابت قدرتهای استعماری بدل گردد؛ بله! احمد مسعود، همانند پدرش، در حالی سنگ مردم را به سینه میزند که عملکردش چیزی جز تأمین خواستههای بیگانه و بازتولید وابستگی نیست.
چند روز قبل علیمیثم نظری مسئول روابط خارجی جبهه مقاومت، ویدیوی ۹ دقیقهای از سخنرانی احمد مسعود که یک ماه قبل از انتشار، در پوهنتون هاروارد برگزار شده بود در صفحه ایکس خود منتشر نمود؛ سخنرانیای که با اندکی غور و تفکر در محتوای آن، درخواهید یافت که جز خیانت به وطن و ابراز بردگی و وابستگی برای بیگانگان، چیز دیگری در آن یافت نمیشود.
احمد مسعود در سخنانش سعی میکند با سوء استفاده از نام القاعده، کشورهای غربی را متوجه افغانستان نموده و حمایت آنها را جلب کند و در مقابل، از عادیسازی روابط آنها با حکومت سرپرست جلوگیری کند؛ تلاشیکه در نهایت خیالی بیش نیست، زیرا قدرتهای غربی خوب میدانند که القاعده در افغانستان حضور فیزیکی ندارد و آنچه مسعود ادعا میکند بیشتر بهعنوان ابزاری برای جلب توجه و تقویت مشروعیت خود و جبهه مقاومت است
و چون حرف از قطع روابط میان کشورها و حکومت سرپرست میزند پس باید دانست که منزویساختن افغانستان، چیزی جز پیروی نمودن از سیاستهای کشورهای بیگانه در راستای سرکوب حکومت سرپرست و در نتیجه، رویکار آوردن بدیل سیاسی نیست؛ بگونهای که این بدیل نماینده کشورهای بیرونی و تامین کننده منافع آنها در جغرافیای افغانستان باشد.
همانطور که در روزهای تاریک جنگهای داخلی و دو دههی جمهوریت شاهد بودیم که هر کدام از جنگسالاران و چهرههای بدنام، به یکی از کشورهای همسایه و یا قدرتهای بزرگ جهانی تکیه داشت و در حالیکه خود را افغان مینامید، در واقع در مسیر منافع بیگانگان گام برمیداشت.
در جاییدیگر از این سخنان پراکنده، احمد مسعود با پوشانیدن حقیقت محض، سعی دارد تا حکومت سرپرست را به پاکسازی قومی و اتلاف حق اقلیتها متهم نماید؛ اتهامات بیبنیادیکه هیچ دلیلی دال بر اثبات آن وجود ندارد، بلکه سعی و تلاشی است ناکام، در راستای دامنزدن به اختلافات قومی و زبانی در افغانستان.
این اتهامات از سوی شخصی مطرح میشود که خود، رهرو بیچونوچرای احمدشاه مسعود است؛ شخصیتی تاریک که در دوران حکومت ربانی، فاجعهٔ خونین افشار را رقم زد؛ فاجعهایکه یکی از وحشیانهترین کشتارهای غیرنظامیان در تاریخ معاصر افغانستان بود.
به راستی چگونه احمد مسعود دیگران را به اتلاف حقوق اقلیتها و دامنزدن به اختلافات قومی، در افغانستان متهم میکند، حالآنکه چند روز قبل عبدالله خنجانی، رئیس دفتر سیاسی جبهه مقاومت، در مصاحبهای با رسانهها اظهار داشت که پایگاه هوایی بگرام در جغرافیای تاجیکها قرار دارد؛ اظهاراتیکه، با واکنشهای تند افغانها چه در داخل افغانستان و چه در بیرون از آن روبرو شد و بسیاری آن را تلاشی زهراگین برای قومگرایی، تجزیهطلبی و تضعیف وحدت ملی دانستند.
در نتیجه باید گفته که، آنچه امروز از زبان احمد مسعود در محافل غربی شنیده میشود، ادامه همان خط و مشیای است که روزگاری احمدشاه مسعود در پیش گرفته بود؛ خطی که با نادیدهگرفتن استقلال، عزت و وحدت ملی افغانستان، بهسوی جلب حمایت بیگانه و وابستگی سیاسی و فکری میشتابد.
اما تجربه نشان داده که مردم افغانستان نه فریب شعارهای رنگارنگ را میخورند، و نه اجازه میدهند چهرههای آزمودهشدهی دیروز، در لباس تازه امروز، بار دیگر سرنوشت این ملت را به حراج بگذارند، بلکه این سرزمین، با تمام زخمهایش، راه عزت و آزادی را خوب میشناسد و هیچ خیانتپیشهای را تحمل نخواهد کرد.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.