در چند دهه اخیر جنگ‌های افغانستان، شماری از چهره‌ها به دلیل شرایط سیاسی، نقش در میدان نبرد، بازی‌های قدرت‌های خارجی و کمپاین‌های تبلیغاتی، به مردم به عنوان قهرمان، ناجی و چهره‌های ملی معرفی شدند. یکی از این چهره‌ها احمد شاه مسعود است؛ شخصیتی که هوادارانش تلاش کردند او را به عنوان قهرمان بزرگ و چهره‌ای بی‌مانند نشان دهند. اما کارنامه واقعی زندگی او هیچ شباهتی به این تصویر تبلیغاتی ندارد. در حقیقت، برخی چهره‌ها به طور مصنوعی به جایگاه قهرمان رسانده شدند و احمد شاه مسعود هم از همین دسته بود که طرفدارانش او را قهرمان ملت و رهبر بی‌بدیل معرفی می‌کردند.

مسعود نه برای استقلال افغانستان، بلکه برای منافع یک منطقه و یک گروه خاص جنگید. نبردهای او هیچ‌گاه در جهت نجات تمام ملت نبود؛ بلکه هدف اصلی‌اش انحصار قدرت و رسیدن به جایگاه شخصی بود. او یکی از عوامل کلیدی طولانی‌شدن جنگ‌ها و مانع اصلی صلح بود، زیرا هیچ‌گاه حاضر نبود بر سر تقسیم قدرت به اجماع ملی تن بدهد. پشت چهره به اصطلاح قهرمانانه‌اش، فقط عطش سیری‌ناپذیر قدرت نهفته بود.

در جنگ‌های داخلی سال‌های (۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶)، نیروهای تحت فرمانش هزاران غیرنظامی را کشتند، خانه‌های بی‌شماری را ویران کردند و کابل را به ویرانه‌ای بزرگ مبدل ساختند. اگر او واقعا صلح‌طلب می‌بود، به جای پافشاری بر انحصار قدرت، با دیگر گروه‌ها به تفاهم و سازش پایدار می‌رسید. اما برعکس، او رهبر ماشین جنگی بود که برای سلطه گروه خود، کشتار غیرنظامیان کابل را مجاز می‌دانست.

در تاریخ افغانستان چهره‮های زیادی بوده‌اند که در زمان خود از راه جنگ، نفوذ و مهارت‌های خاص داشتند. اما اعتبار و نام مسعود بیش از آنکه برخاسته از توانایی‌های واقعی او باشد، محصول پشتیبانی دستگاه‌های استخباراتی خارجی چون هند، ایران، روسیه و فرانسه بود. بدون این حمایت‌ها، او هیچ‌گاه فراتر از یک فرمانده محلی در منطقه خاص محدود نمی‌رفت. مسعود مهره‌ای از بازی‌های استخباراتی بود که به طور سیستماتیک تبلیغ می‌شد و از طریق همین تبلیغات، بزرگ جلوه داده می‌شد؛ اما در اصل، هرگز استقلال ملی نداشت.

شهرت احمد شاه مسعود در زمان اشغال شوروی شکل گرفت، اما این شهرت نیز بیشتر ساخته و پرداخته منافع غرب بود. رسانه‌های خارجی تمویل‌شده و چند ژورنالیست فرانسوی نقش مهمی در این تصویرسازی داشتند. در حقیقت، شهرت او محصول تبلیغات و تصویرسازی غرب‌گرایانه بود، نه واقعیت‌های میدان.

قدرت او تنها در بخش‌های محدودی از شمال نفوذ داشت. در برابر سایر اقوام، سیاست قومی و سمتی را دنبال می‌کرد. این رفتار، نه تنها به ملت‌سازی کمکی نکرد، بلکه زمینه را برای تفرقه بیشتر فراهم ساخت. مسعود به جای ایجاد همبستگی ملی، تخم بی‌اعتمادی و دشمنی میان اقوام کاشت و مردم را مقابل هم قرار داد.

او در رقابت‌های سیاسی داخلی، تنها با حزب اسلامی درگیر نبود؛ بلکه با بسیاری از گروه‌های جهادی دیگر نیز وارد جنگ شد. این درگیری‌ها هم بیشتر زیر سایه حمایت و تحریک استخبارات خارجی ادامه یافت و شعله‌ور شد.

روایت‌هایی که احمد شاه مسعود را قهرمان معرفی می‌کنند، هیچ همخوانی با واقعیت‌های تاریخی ندارند. او نه قهرمان ملت بود، نه صلح‌طلب و نه رهبری بی مثل. کارنامه واقعی او چیزی جز ادامه دادن جنگ، دامن زدن به شکاف‌های قومی و پیشبرد اهداف بیگانه نبود. قربانیان ملکی جنگ‌های کابل بزرگ‌ترین سندی هستند که افسانه قهرمانی او را به کلی رد می‌کنند.

تمام تلاش‌های تبلیغاتی هواداران مسعود در واقع تحریف تاریخ است؛ تلاشی برای پنهان کردن واقعیت‌های جنگ، کشتار غیرنظامیان، دخالت‌های خارجی و نابودی وحدت ملی. آینده افغانستان تنها زمانی می‌تواند به سوی روشنی حرکت کند که مردم به جای قبول قهرمان‌سازی‌های دروغین، تاریخ واقعی را بپذیرند و حافظه ملت بر اساس ارزش‌های واقعی و ملی شکل گیرد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version