نویسنده: همت سمون
پس از سقوط جمهوریت در افغانستان و رسیدن حکومت جدید افغان به قدرت، مقامات جمهوریت سرنگونشده مقیم خارج، مخالفین حکومت کنونی و شماری از کشورهایی که آرزوی نفوذ در افغانستان دارند، همیشه از اصطلاح کلیشهای و نامأنوس «حکومت همهشمول» استفاده میکنند که در مورد تعریف آن ابهامات زیادی وجود دارد. این اشخاص، آدرسها و کشورها در نشستهای رسمی و غیررسمی همین اصطلاح را به کار میبرند و سعی در انتقال مقاصد پنهان و پیامهای خود در پشت این اصطلاح دارند. از همه اینها گذشته، ابتدا در مورد معنی همهشمول در ترمینولوژی افغانهای بیطرف و همچنین صدق این اصطلاح در حکومت کنونی صحبت خواهیم کرد.
اصطلاح همهشمول به این معنی است که در یک ساختار، نظام، سیستم و حکومت باید نمایندگان اقوام و اقشار مختلف تحت یک رهبری واحد گرد هم آمده باشند و همه برای یک هدف مشترک کار کنند. اکنون اگر حکومت کنونی افغانستان را بررسی کنیم، میتوان گفت که در سطح رهبری این نظام، نمایندگان واقعی از اقوام مختلف حضور دارند: عبدالسلام حنفی، معاون دوم رئیسالوزراء، از قوم ازبک و از زون شمال کشور است. در بخش نظامی، لوی درستیز اردو که فرماندهی کل اردو را به عهده دارد، باشنده ولایت بدخشان در شمال شرق کشور و از قوم تاجیک است. نورالدین عزیزی، وزیر صنعت و تجارت افغانستان، باشنده ولایت پنجشیر و از قوم تاجیک است.
قاری دین محمد حنیف، وزیر اقتصاد افغانستان، باشنده ولایت بدخشان است. داکتر عبداللطیف نظری، معین وزارت اقتصاد، از قوم هزاره است. شیخ خالد حنفی، وزیر امر بالمعروف و نهی عن المنکر، از قوم نورستانی و باشنده ولایت نورستان کشور است. همچنین تعداد زیادی از والیان، رئیسان و مقامات عالیرتبه حکومتی از اقوام و ولایات مختلف افغانستان گرد هم آمدهاند و تحت رهبری واحد حکومت کنونی کار و خدمت میکنند.
اگر سطح پایینتر را بررسی کنیم، صدها هزار نفر از مقامات میانرتبه و پایینرتبه جمهوریت سرنگونشده، از جمله رئیسان، معاونین، آمرین، مدیران و مامورین، اکنون نیز در وظایف دولتی خود هستند؛ نه منفک شدهاند و نه از کارشان جلوگیری شده است. تنها مسئولین درجه اول ادارات تغییر و تبدیل شدهاند. همچنین به جای آن دسته از رئیسانی که بلافاصله پس از سقوط جمهوریت از کشور خارج شدند، رئیسان جدید گمارده شدهاند.
اگر هدف از همهشمول این باشد که نمایندگان اقوام مختلف در حکومت حضور داشته باشند، پس در حکومت کنونی نمایندگان هر قوم در هر سطحی موجودند، دیگر مطالبه همهشمول برای چیست؟! اگر به ساختار جمهوریت سرنگونشده بنگریم، که به مدت دو دهه قدرت در انحصار چند پیمانکار قومی و فریبکار بود، چرا کسی به آن توصیه حکومت همهشمول نمیکرد و اکنون میکند؟! چرا این افراد و کشورها به بدنه حکومت نگاه نمیکنند که ۶۰ تا ۷۰ درصد مامورین آن، همان مامورین جمهوریت و باشندگان ولایات مختلف و از اقوام گوناگون هستند.
آیا معنی همهشمول همان چند چهره ناکام، بدنام و مفسد جمهوریت سرنگونشده است؟ آیا آنها واقعاً نمایندگان اقوام خود بودند؟ آیا آنها آن زمان قدرت را انحصاری و موروثی نکرده بودند؟ آیا آنها به جای افغانستان برای کشورهای دیگر و ادارات خارجی کار نمیکردند؟ آیا آنها تا گلو در فساد غرق نبودند؟ آیا آنها در ظلم، غصب، قتل، اختطاف و شکنجه دست نداشتند و ناقض حقوق بشر نبودند؟ آیا آنها به اشاره بیگانگان برای تجزیه افغانستان و دامن زدن به نفاق بین اقوام تلاش نمیکردند؟ آیا به دلیل همین کارها خارجیها روی آنها سرمایهگذاری نمیکردند؟ معلوم است که پاسخ بله! است و آنها در تمام این اقدامات دست داشتند.
بنابراین، معنی «حکومت همهشمول» کلیشهای، غرضآلود و مملو از صدها مکر و فریب است. معنی همهشمول این است که همان چهرههای ناکام و بدنام دوباره آورده شوند، افغانستان به مرکز نیابت و نفوذ منطقه و جهان تبدیل شود، به تفرقه دامن زده شود و در نهایت این ثبات، امنیت و رفاه کنونی به جنگ، کشتار، خونریزی و ویرانی تبدیل شود، تا منافع شخصی کشورهای دیگر، چند گروه و چند فرد تامین شود و بس! اصطلاح همهشمول از سوی جهانیان و مخالفین مقیم خارج، قطرهای از سم است که جبران آن ناممکن است؛ افغانها چنین حکومتی را نمیخواهند، زیرا این یک فرمایش است که باید به همین شکل بیارزش و بیمعنی تلقی شود.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.


