بحران‌های سیاسی چهار دهه اخیر افغانستان، از عوامل تکراری‌ چون تجزیه قومی، جنگ‌های تنظیمی، عطش قدرت و احزابِ صرفاً اسمی سرچشمه می‌گیرد. گزارش‌های تازه حاکی از آن است که شماری از سیاستمداران و مقامات سابق افغان، که بیشترشان بازماندگان حکومت‌های ناکام گذشته‌اند، یک حزب سیاسی دیگر را تحت عنوان «عدالت ملی» اعلام کرده‌اند. این حزب در سالن یک هوتل در استانبول ترکیه اعلام شد، که این خود نشان می‌دهد این حرکت نه از میان مردم برخاسته، نه ریشه‌های ملی دارد و نه بر اساس نیازهای واقعی کشور شکل گرفته است.

اگر به ساختار، رهبری و فهرست شرکت‌کنندگان حزب عدالت نگاه کنیم، این یک دسته‌بندی قومی دیگر است، نه یک حرکت ملی. رهبر حزب، معاونان و شرکت‌کنندگان همگی از میان ترکمن‌ها و ازبک‌های افغانستان انتخاب شده‌اند، که بدین ترتیب عدالت‌خواهان قومی، بنیاد یک حرکت ضد عدالت را به نام «عدالت» بنا نهاده‌اند. در حالی که افغانستان به شدت از تقسیمات قومی، تعصب و انحصار سیاسی رنج می‌برد، اعلام چنین حزبی می‌تواند تلاشی ناکام، ضعیف و فاقد مشروعیت تلقی شود.

بیشتر بنیان‌گذاران این حزب، چهره‌هایی هستند که با سقوط دوره جمهوریت سرنگون‌شده، آن‌ها نیز از صحنه خارج شدند. وزرای سابق کابینه، سناتورهای پیشین، سفرا و اعضای باقی‌مانده مجلس نمایندگان، اکنون دوباره از عدالت سخن می‌گویند. اما جای سؤال اینجاست: اگر آن‌ها واقعاً خواهان عدالت بودند، چرا در آن زمان از طریق مقامات خود این عدالت را تأمین نکردند؟ اگر آن‌ها واقعاً با بی‌سوادی مخالفند، چرا در زمان حکومت‌داری خود علیه فساد نظام آموزشی، تعصبات تنظیمی و دخالت‌های حزبی صدایی بلند نکردند؟ همه این نشانه‌ها گویای آن است که این حزب نیز برای حفظ منافع شخصی، حفظ حیثیت و اجرای پروژه‌های بیگانگان تشکیل شده است، نه برای خیر ملت.

حرکت تحت عنوان عدالت، از همان روز اول نماینده یک رنگ قومی مشخص است. چنین تحرکاتی که از یک گروه قومی خاص برمی‌خیزند، نه تنها نمی‌توانند وحدت ملی را تضمین کنند، بلکه فاصله بین اقوام را نیز افزایش می‌دهند. افغان‌ها از همین حرکات تجزیه‌طلبانه رنج برده‌اند؛ هر کس به نام قوم خود وارد صحنه می‌شود، ادعای نمایندگی می‌کند، اما در برابر دردهای اکثریت خاموش است. عدالت زمانی معنا پیدا می‌کند که تمام اقوام، تمام اقشار و در مجموع تمام ملت خود را در آن ببینند، نه اینکه حاوی یک مسئله یا درخواست خصوصی از یک منطقه یا قوم باشد.

ملت افغانستان دیگر توان این را ندارد که قربانی اعلامیه‌های احزاب کمپین‌محور و تشکیل‌شده در چارچوب پروژه‌های استخباراتی بیگانگان شود. ملت از جنگ، مهاجرت، فقر، بی‌عدالتی‌ها و سوداگری‌های سیاسی خسته است. سخن از عدالت، اقتصاد، برادری و دانش زمانی ارزش دارد که این سخنان با عمل، فداکاری و نیت ملی همراه شوند. اما اینجا باز هم همان چهره‌های قدیمی هستند، همان شعارهای قدیمی و همان ساختارهای فرسوده گذشته. فقط نام عوض شده است، بقیه همه همان قبلی‌ها هستند.

افغانستان به یک تجدید سیاسی نیاز دارد که از هرگونه تعصب قومی، زبانی، تنظیمی و سمتی پاک باشد. این وطن بر اساس مفکوره، نظریه، وجدان و اصول اسلامی فقط به یک حکومت مرکزی قوی نیاز دارد، نه به نمایش‌های جدید بازماندگان تنظیمی. حزب عدالت باید یاد بگیرد که عدالت با شفافیت، شایستگی و شمولیت ملی می‌آید، نه با قوم‌گرایی، فرصت‌طلبی و عناوین تنظیمی. فروپاشی پی در پی احزاب و گروه‌های مشابهی که در نزدیک به چهار سال گذشته تشکیل شده‌اند، می‌تواند گواه آشکار همین مطلب باشد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version