نویسنده: سائس سعیدی
به اساس آنکه هر‌‌ واژه و کلمه دارای معنی خاص و وضع شده‌ای می‌باشد تعریف لغوی و اصطلاح فقهی کلمه «بغاة» را بیان می‌دارم
تعریف لغوی و اصطلاحی بغاة:
بغاة جمع باغی از بغی گرفته شده است در لغت به معنی ظلم و تجاوز از حدود معینه شمرده می‌شود فقهاء امت اسلامی تعریف اصطلاحی باغی را بیان کرده است که در «درالمختار»  تعریف جامع و مختصر آن چنین آمده است: «هم‌ الخارجون علی الامام الحق بغیر حق» ترجمه: «باغی‌ها کسانی هستند که علیه امام حق بغیر حق خروج می‌کنند» چنانکه امروز می‌‌بینیم که علیه امام حق (امیر المومنین شیخ هبت الله -حفظه الله-) جمعیت و گروهی اعلان بغاوت و سرکشی از حکومت اسلامی را نموده است؛ گرچه این باغی‌ها دارای شوکت و قدرت نمی‌باشد اما بغاوت لفظی و تبلیغاتی را علیه امارت اسلامی به راه اندخته است که این تجاوز از حدود تعریف شده‌ای شریعت اسلامی پنداشته می شود.
هر گروه و حزب از خود اوصاف ممیزه دارد که او را از دیگران تمیز می‌دهد به همین اساس بغاة و طغاة با ثبوت از کتب فقه مذاهب اربعه اهل سنت و الجماعت شرائط و اوصاف تفکیک شده‌ای دارد که با تکمیل آن شرائط و اوصاف میتوان آنها را باغی نامید که آنها عبارت از:
۱- اینکه بغاوت‌گران موصوف به خروج از طاعة حاکم عادل می‌باشد؛ یعنی بغاوت‌گر فرامین و قوانین حکومت‌ اسلامی را نادیده گرفته و علیه آن حکومت اسلامی خروج می‌کنند. صفت اول که گروه متمرد باغی متصف به آن است همین خروج از طاعة امیر و حاکم مسلمان می‌باشد.
۲-‌ در خروج خود علیه امام حق تاویل قابل اهتمام در نزد خود داشته باشد.
۳- اینکه قوت و قدرت داشته و علیه حکومت اسلامی تحرک جنگی کنند.
پس میتوان تعریف جامع برای طایفۀ باغی بیان کرد:‌ که آنها، طایفه‌ای از مسلمانان است، دارای شوکت است، با تاویل بر حاکم مسلمانی که حاکمیتش مقبول شده است خارج می‌شود، به دنبال خلع کردن او است و به «اهل بغی» نامیده می‌شود.
حکم کشتن بغاوت‌گران:
وقتی یک‌ جماعتی از اطاعت حکومت اسلامی خارج می‌شود و منطقه‌ای را در تصرف خود قرار می‌دهد حاکم مسلمان‌ها باید آنها را بسوی اطاعت خود بخواند و مستحب است شبهات که برای آنها به وجود آمده است بشنود چنانکه حضرت علی -رضی الله عنه- حضرت ابن عباس -رضی الله عنه- را به طرف خوارج فرستاد و شبهه آنها را شنید و پاسخ داد که به اثر آن دو هزار از مخالفت دست کشیدند.
اگر خروج باغی‌ها به این علت باشد که حاکم‌ ظلم می‌کند به امیر مسلمان‌ها لازم است که ظلم را دفع نماید و اگر بعد از ازاله شبهه و دفع ظلم هنوز هم به طبل بغاوت می‌کوبیدند به امیر مسلمان‌ها لازم است تا آنها را قتل کرده و شر آنها را از سر زمین‌های اسلامی دفع نماید و اگر شر بغاوت‌گران بدون قتال از سرزمین اسلامی دفع می‌شد در چنین حالت کشتن آنها جواز ندارد «اذا الضرورات تقدر بقدر‌ها.»

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version