نامش عبدالرشید فرزند عبدالرحیم است. در ولسوالی خواجه‌دوکوه ولایت جوزجان به دنیا آمد و از قبیله اوزبیک قزاق بود. او نیز همانند اکثریت جنگ‌سالاران وقت، تحصیلات چندانی نداشت و تنها تا صنف ششم در مکتب خواجه‌دوکوه درس خوانده بود.

وی در خانواده‌ای دهقان‌پیشه بزرگ شد؛ بنابراین از کودکی، پس از درس و مکتب، در کنار پدرش به کار در زمین می‌پرداخت و از همان آغاز با دشواری‌های زندگی آشنا گردید.

دوستم در سال ۱۳۵۸ هجری خورشیدی به حیث اجیر در تفحصات نفت و گاز شبرغان استخدام شد و برای مدت سه سال در بخش برمه‌کاری برج برمه فعالیت داشت.

ناگفته نماند که از آن‌جایی‌که وی دوستان و همکارانش را «دوستم» خطاب می‌کرد، این تکیه‌کلام به مرور زمان به تخلص او مبدل گردید و بعدها نیز به همین نام شهرت یافت.

در زمانی‌که مسئولیت پرچمی‌ها در ولایت جوزجان بر دوش سید اکرام پیگیر بود، دوستم به‌وسیله کنجه‌کارگر، یکی از پرچمی‌های سرسخت و مطیع آن دوره، به حزب دموکراتیک خلق شاخه پرچم جذب شد.

با آغاز جهاد و مقاومت پراکنده علیه روس‌ها و دولت مزدورشان، دولت نوپای هفتم ثور با سراسیمگی به سربازگیری روی آورد و به همین دلیل شمار زیادی از جوانان ساده‌لوح را در صفوف خود جابه‌جا ساخت.

در همین زمان، پرچمی‌ها که خیانت و جاسوسی را در رگ و خون دوستم احساس می‌کردند، او را از یک کارگر ساده به مقام سرباز امنیت دولتی ارتقا دادند. خادیستان استخدام او را در جریان عسکرگیری عمومی بهانه می‌کردند تا بعدها ابهام‌برانگیز و پرسش‌زا نباشد.

پس از مدت کوتاهی و با نمایان شدن وفاداری دوستم به حکومت کمونیستی وقت، او به حیث قوماندان تولی و سپس قوماندان کندک امنیت دولتی گماشته شد.

دوستم در سال ۱۳۶۵ فعالیت‌های استخباراتی چشمگیری از خود نشان داد و به کمک سید اکرام پیگیر و به دستور روس‌ها، فرقه ۵۳ پیاده را تشکیل داد و خود قوماندان آن گردید. در همین زمان، رتبه بریدجنرالی نیز به وی اعطا شد.

در این سال‌ها، دوستم با استفاده از روابط نزدیکش با مقامات محلی و نیروهای اشغال‌گر خارجی، توانست نفوذ و قدرت سیاسی خویش را در جوزجان و ولایات اطراف گسترش دهد.

او در تمام این مدت با بهره‌گیری از ضعف دولت مرکزی و ناآرامی‌های منطقه، شبکه‌ای از متحدان و نیروهای وفادار را به سرعت سازمان‌دهی کرد تا موقعیت خویش را به‌عنوان غلام وفادار روس‌ها و اجیران‌شان تثبیت نماید.

فعالیت‌های دوستم تنها محدود به نظامی‌گری نبود؛ او در عین حال تلاش می‌کرد تا بر امور اقتصادی و منابع محلی نیز کنترول داشته باشد.

از همین‌رو وی با ایجاد روابط مالی و نظامی با روس‌ها و برخی شخصیت‌های محلی، به‌تدریج قدرتش را نه‌تنها در عرصه امنیت، بلکه در سیاست و اقتصاد منطقه نیز تثبیت کرد.

این دوره از زندگی دوستم، سرآغاز تحولی بزرگ در مسیر او به‌عنوان یک بازیگر کلیدی در سیاست و جنگ‌های ویرانگر داخلی افغانستان بود؛ نقشی که در شکل‌دهی فرقه‌های نظامی و شبکه‌های سیاسی و استخباراتی، پایه‌های نفوذ گسترده‌ای را ایجاد کرد و آثار آن در دهه‌های بعد نیز بر تحولات افغانستان مشهود بود.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version