نویسنده: غلام محی الدین فرهنګ

نظام‌الدین قیصاری که عضو جنبش عبدالرشید دوستم بوده و به عنوان قوماندان امنیه ولسوالی قیصار ولایت فاریاب نیز وظیفه اجرا کرده است، در میان بغاوت گران چهره‌ای مطرح بوده است.

قیصاری در منازعات ذات البینی ارگ و دوستم به شهرت رسید؛ در زمان جمهوریت سرنگون شده، مشکلاتی به قیصاری ایجاد شد که به سبب آن خانه‌اش در ولایت بلخ محاصره و هفت تن از محافظانش توسط پولیس کشته شدند، اما قیصاری موفق به فرار شد.

نظام‌الدین قیصاری که در جنگ‌ های چریکی تجربه دارد، جبهه شر و فساد به رهبری احمد مسعود را به خوبی می‌ شناسد؛ می‌ گوید حتی اگر امکانات گسترده‌ای هم به احمد مسعود و ضیاء مسعود از سوی حزب جمعیت فراهم شود، باز هم در برابر طالبان شکست خواهند خورد. او در مصاحبه‌ای با یک رسانه مدعی شده که «خودی امرالله صالح دزد است و اطرافیان احمد مسعود همه دزد هستند؛ مردم چگونه می‌توانند به این افراد اعتماد کنند!؟».

قیصاری به بی‌ کفایتی احمد شاه مسعود و خانواده‌اش و رفتار نادرست‌ شان با مردم به طور عادی اشاره کرد؛ اما داستان‌های بزرگی از فساد، اختناق، ظلم و استکبار آن‌ها وجود دارد. تنها به این یک نکته ای مهم اشاره کرد که جبهه شر و فساد به دلیل سابقه بد خود شکست خورده است. قیصاری در همین مصاحبه گفته که ممکن است مردم از آن‌ ها ناراضی باشند و حتی اگر امکانات بزرگی هم به دست بیاورند، در برابر طالبان کاری نمی‌توانند بکنند.

قیصاری درک کرده که جبهه شر و فساد سابقه خوبی ندارد؛ به عنوان مثال، کرام‌الدین کرام، رئیس فدراسیون فوتبال افغانستان، که فوتبالیست‌ های زن مورد تجاوز جنسی قرار داد و بعد به جبهه شر و فساد در پنجشیر پناه برد. لویه څارنوالي، جرایم سنگین، محاکم و نهادهای بزرگ امنیتی نتوانستند از کرام حساب‌ گیری کنند. شر و فساد، گروهی از گرگ‌ ها، جزیره‌ای برای اوباش و آدرسی برای پناه دادن به مجرمان بود.

علاوه بر این، حسیب قوای مرکز که یک راهزن و باج‌ گیر مشهور شهر کابل بود، از دکانداران شهرنو باج می‌ گرفت، تاجران و اعضای خانواده‌ های‌ شان را اختطاف کرده و در بدل پول طلب می‌ کرد. زمانی که شکایت علیه حسیب قوای مرکز به شورای امنیت رسید و فریاد مردم نیز در رسانه‌ ها پخش شد، بسم‌الله خان و امرالله صالح به زودی این دزد سوار به هواپیما به پنجشیر انتقال دادند.

پُل سوخته کابل برای حزب جمعیت و مسعودخیل به بهترین بازار برای تجارت مواد مخدر تبدیل شده بود. نستوه نادری، نویسنده کتاب پُل سوخته می‌گوید که مواد مخدر را با لندکروزرها و موترهای شیشه سیاه به پُل سوخته می‌آوردند و افرادی از مسعودخیل در آن موترها نشسته و تصاویر احمد شاه مسعود را روی شیشه‌ ها نیز چسپانده بودند. آن‌ ها در سکتور امنیتی وظایف بزرگی داشتند.

این چند نمونه مستند و توضیحی از سخنان قیصاری بود که عاملان شر و فساد سابقه خوبی ندارند و برای مردم قابل قبول نیستند، به همین دلیل کسی از آن‌ ها حمایت نمی‌ کند. همه دزدان حرفه‌ای و اختطاف‌گران از سفره مسعودخیل تغذیه می‌شدند، از این‌رو همه واقعیت را درک کرده و از شر و فساد فرار می‌کنند.

یادداشت: مطالب منتشرشده در صدای هندوکش، تنها بیانگر نظر نویسندگان است، توافق صدای هندوکش در آن شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version