بخش اول

نویسنده: داکتر پژواک

با توجه به استقرار نظام اسلامی در افغانستان و اجرایی شدن احکام الهی در آن و نیز ظهور بغاوت‌ها و شورش‌هایی که از گروه‌هایی با نام‌های مختلف برخاسته است، بررسی و تحلیل بغاوت‌ها علیه حکومت‌های اسلامی به امری ضروری تبدیل شده است.

بغاوت علیه یک نظام اسلامی معمولاً اهداف خاصی را دنبال می‌کند که می‌توانند از دلایل سیاسی، اجتماعی یا عقیدتی نشأت گرفته باشند.

در این مقاله، توجه من به بررسی بغاوت‌های سیاسی است، نه بغاوت‌های عقیدتی.

بغاوت‌های عقیدتی موضوعات گسترده‌ای را به خود اختصاص داده و کتاب‌های زیادی در این زمینه نوشته شده است.

اما نوع دیگری از بغاوت‌ها، که در قالب “مقاومت” و به نام‌هایی مختلف صورت می‌گیرد، شکل جدیدی از تهدید برای حکومت‌های اسلامی به شمار می‌آید.

این بغاوت‌ها اغلب بر مسائل سیاسی تمرکز دارند و هدفشان به چالش کشیدن حاکمیت و قوانین شریعت در کشورهاست.

این نوع بغاوت‌ها به‌ویژه در دوران معاصر و در کشورهایی مانند افغانستان به‌شدت نمود پیدا کرده است.

آنچه که در این بغاوت‌ها خطرناک‌تر از بغاوت‌های عقیدتی است، طمع‌ورزی‌هایی است که در پس این حرکت‌ها نهفته است.

در حالی که بغاوت‌های عقیدتی ممکن است به مرور زمان اصلاح شوند و درک‌های جدیدی از دین ایجاد شود، اما بغاوت‌های سیاسی معمولاً بر پایه منافع مادی و اقتصادی شکل می‌گیرند و اصلاح چنین طمع‌هایی به مراتب دشوارتر است.

بنابراین، با توجه به تجربه تاریخی، می‌توان گفت که ضرر ناشی از بغاوت‌های سیاسی از بغاوت‌های عقیدتی سنگین‌تر است، چرا که در این نوع بغاوت‌ها، به جای توجه به اصول الهی و اصلاحات دینی، معمولاً منافع مادی و سیاسی محور اصلی حرکت‌ها قرار می‌گیرد.

این تحلیل به‌ویژه در جوامع اسلامی که درگیر بحران‌های سیاسی و اجتماعی هستند، حائز اهمیت است.

در بخش‌های بعدی این مقاله، سعی خواهیم کرد که عوامل، پیامدها و فتنه‌های ناشی از بغاوت‌های سیاسی را به‌طور مفصل‌تر بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که چگونه می‌توان از این بحران‌ها در جهت حفظ یکپارچگی جامعه اسلامی و جلوگیری از تفرقه استفاده کرد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version