افغانستان همیشه دستخوش تحولات بسیار در عرصهٔ ناامنی، بی‌ثباتی و دزدی‌های کلان توسط افراد داخلی و خارجی بوده است.

این کشور در خلال جنگ‌ها، یورش‌ها و اشغال‌های متعدد، بارها و بارها فروریخته و سازه‌های اصلی‌اش نابود شده است؛ اما هر بار قامت برافراشته و کوشیده است از نو برخیزد و خودش را ثابت کند.

نکته‌ای که در این میان حائز اهمیت است، تأثیر سوء قشری خودفروخته و فریب‌خورده است که با دخالت‌های نیروهای خارجی، به‌کارگیری تاکتیک‌های سیاسی و اِعمال فشارهای نظامی توانسته بودند روی چوکی قدرت بنشینند و سکان‌دار تحولات و اتفاقات در پهنهٔ داخلی کشور باشند.

این جماعت که کم هم نیستند، بلکه پرشمار و منتسب به هر قوم و هر طبقهٔ اجتماعی هستند، از همان آغازِ کارشان، نوع پوشش و طرز فکرشان هویدا بود که به کجاها و به چه کسانی وصل هستند.

اینان در اصل و ریشه، از قوم افغانستانی و از خون و رگ همین مردم بودند، اما باطن، شیوهٔ کارکرد و نحوهٔ اندیشیدن‌شان خارجی و همسو با دشمنان بود.

چون متدهای درسی کشورهای خارجی را با نیت دگرگونی و تغییر وضعیت موجود و اسلام‌خواهانهٔ ملت افغانستان گذرانده بودند و در تقلای تبدیل این کشور از صبغهٔ اسلامی به منجلاب بی‌بندوباری بودند.

هرچند این جماعت خارج‌درس‌خوانده در ظاهر شمرده‌شمرده سخن می‌گفتند و بزرگ‌بزرگ جلوه می‌کردند، اما از همان نخست، خینه‌شان برای ملت رنگ نداشت و بازار عطرفروشی‌شان بوی خوش نمی‌داد.

چون ملت به‌وضوح می‌دیدند که اینان در همه‌چیز و هر برنامه‌ای، اشغالگران را پیش‌تر، بهتر و مورداعتمادتر می‌دانند و هر کاری که می‌کنند، به میل و خواستهٔ دشمنان است.

چنین کسانی که با اهداف ناسالم و نیت‌های ناپاک، دورانی را بر کانون قدرت چربیده بودند، بعد از افول ستارهٔ بخت‌شان و چپه‌شدن دستگاه قدرت‌شان، خیلی سریع کاخ ظلم و اختلاس‌شان فروپاشید و نابود شد.

چون نه‌تنها از حمایت مردمی برخوردار نبودند، بلکه تا توانستند خون ملت را در شیشه کردند و شیرشان را دوشیدند.

در حقیقت، تنها عاملی که آنان را روی قدرت نگه داشته بود، معاملات پنهانی با خارجیان و پذیرفتن حضور فیزیکی و نامحسوس آنان در افغانستان بود.

اما وقتی حق بر جایگاه اصلی‌اش برگشت و پشت مخالفان از حمایت‌های مادی و نظامی غربیان خالی شد، مخالفان خیلی سریع عرصه را رها کردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند.

اکنون این دسته از مخالفان، هرکدام در کشوری خارجی پناهنده شده و همچنان در پی جلب نظر و حمایت کشورهای خارجی برای تحرکات جدید علیه افغانستان و ملت هستند.

از همین‌رو، بارها و بارها جلساتی با عناوینی مختلف و با ائتلافات متفاوت برگزار کردند و هنوز هم برگزار می‌کنند؛ اما گاهی نتوانستند نظری مثبت و حمایت‌گر برای خودشان پیدا کنند و گاهی نیز نتوانستند اتحادیه‌های کاذب با سایر کلته‌های خودی را حفظ کنند و متحد بمانند.

لذا با تلاش‌های ممتد و مستمر، همچنان ناکام و نامراد مانده‌اند و کوشش‌هایشان به دروازه‌های بسته ختم شده است.

علت اینکه مخالفان می‌خواهند هرطور شده از طریق حمایت‌های خارجی فعالیت کنند، این است که از حمایت مردم خودشان محروم هستند و چهره‌شان نزد ملت، سیاه و منحوس است.

اینان که از همین آغاز، دست به دامان دشمنان کشور شده‌اند و عملاً با تلاش‌هایی که می‌کنند، می‌خواهند پای دشمنان را داخل وطن باز کنند، چطور می‌توانند به خیر ملت بیندیشند و پیام‌آوران صلح باشند؟

آنان با برگزاری جلسات و نشست‌های متعدد در خارج از کشور، به‌طور آشکارا دارند نشان می‌دهند که می‌خواهند بار دیگر کشور را در تاریکی اشغال فروببرند و روزگارش را سیاه کنند.

اما با شکست‌های پی‌هم، معلوم می‌شود که نتوانسته‌اند موفقیتی کسب کنند و گامی مثبت، به زعم خودشان، به سمت جلو بردارند.

از همین‌رو، اعتماد بر آنان از اول مشکوک و محل تردید بود، اما قدرتی نبود که بتواند جلوی آنان را از نفوذ بیشتر در بدنهٔ حکومت بگیرد.

تا اینکه تغییر و تحول پدید آمد، وضعیت دگرگون شد و جاپای مخالفان در افغانستان سست و لرزان شد. ناچار، دوباره به همان جاهایی فرار کردند و برگشتند که قبلاً بودند و طرزالعمل و خط‌مشی می‌گرفتند.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version