نویسنده غلام‌نبی فروزان

بخش اول

جشن پیروزی امارت اسلامی علیه ایادی کفر و غرب، روز خوشی برای آزادگان از یوغ بردگی و اسارت و اشغال است؛ کسانی که حریّت و آزادگی را والاتر از نفسی می‌دانند که زیر آسمان اشغال تنفس می‌کنند و مهم‌تر از عیش و عشرتی می‌دانند که در پهنهٔ سرزمین استعمارزده بهره‌مند می‌شوند.

اما همین روز مسرت و شادیِ کامیابی حق بر باطل برای عده‌ای پسمانده‌خور سفرهٔ غرب و اشغال سخت تمام شده است و زخم‌های روح‌شان تازه شده و دوباره سر باز کرده است.

در همین روزها که جشن فتح و استقلال است و تمام هموطنان در سُرور و شادی غرق هستند، زبان یاوه‌گویان، فراریان و خارج‌نشینان باز شده و بار گران شکست و ناتوانی خودشان را بر شانه‌های دیگران می‌اندازند.

عبدالرب رسول سیاف، جامه‌پوش علما و مدعی دانش، یکی از همان طیف منفور جامعه و گریختگان وطن است که به بردگی و غلامی تن داده و برای همیشه آن را سرنوشت محتوم خود دانسته است و تصور از زندگی آزادانه در مخیله‌اش نمی‌گنجد.

نوشتهٔ نامبرده را در سه بخش مقداری تحلیل و بررسی می‌کنیم؛ امید است که بسان آنان، از جادهٔ صواب خارج نشویم و به بی‌راهه نرویم.

نامبرده در عدم تحمل درد دوری از وطن و مقهوریّت در جامعه و کارنامهٔ سیاهش و به‌منظور خودنمایی و پاک‌نشان‌دادن خویش، در شبکهٔ ایکس خودش نوشته است:

‏فاجعه ننگین:
«سه سال قبل نظام افعانستان در نتیجه توطئه و سازش ننگینی سقوط نمود که در پی آن ساختارهای دولتی همه فرو ریخت، حقوق بشری پامال، ارزشهای انسانی لگدمال، زنها از حق کار و آموزش محروم، کادرهای مسلکی خانه نشین، شماری از جوانان به جرم انتساب به نظام قبلی گرفتاروشکنجه وكشته شدند، فقر و بیکاری و از همه مهتر اختناق گلو گیر مردم شد عزت وآبروی مردم به مخاطره مواجه شد؛ و بالآخره ملیونها نفر کشور را ترک گفتند که یکتعداد در زندانهای کشورهای بیگانه بسر میبرند وتعدادی هم طعمه نهنگای دریا شدند.» (منقول)

نامبرده گویا فراموش کرده است که در بیست سال اشغال چه فجایع ننگین‌تر از آنچه او ادعا کرده است، در حق این ملت روا داشته شد و بدتر اینکه پردهٔ نوامیس مردم دریده شد و حوادثی صد برابر شنیع‌تر از اینها در این سرزمین از سوی متجاوزان و با کمک و همدستی مزدوران‌شان پیاده کرده شد.

مگر زندگی همان است که تنها آنان قبولش کرده بودند یا نان و نمک فقط همان بود که در سفرهٔ ناپاک آمریکایی‌ها خورده می‌شد؟!

اگر آنان به بودن چنین افرادی پلید در خاک‌شان و خوردن چنین نان‌های حرامی راضی بودند، اما ملت غیور و آزادهٔ افغانستان هرگز تن به چنین ذلتی نمی‌دهند و راضی به چنین بی‌غیرتی نمی‌شوند.

مگر در آن بیست سال گذشته چه شق‌القمری شده بود که امروز کمتر از آن پیش آمده باشد یا چه موفقیت‌هایی کسب شده بود که امروز کمتر از آن حاصل شده باشد؟!

مگر در آن بیست سال جز این بود که تمام آنچه از ادعاهای ناصواب در متن نامبرده یاد شده است، و حتی بیش از آن، در این مرزوبوم رخ داده بود و ملت کماکان در همان چالهٔ تاریک و عمیق مشکلات گیر افتاده بودند.

تراژدی داستان زمانی اتفاق افتاد که در کنار نابودی سیستم سالم یک کشور در عرض چند سال به بهانهٔ تروریست‌زدایی، عفت زنان غیرت مردان و حمیّت ملت نیز پایمال شد و یوغ بردگی به گردن‌شان انداخته شد و به هر سازی که خواستهٔ دشمنان بود، رقصانده شدند.

اما اکنون داستان فرق کرده است و کنترل اوضاع در دست ملت و مردمانی از جنس پاکان‌شان قرار دارد و در سرکی راه می‌روند که پایانش خوش و فرجامش نیک است.

همین که استقلال حاکم و خاک افغانستان پاک و عاری از اشغال دشمنان است، صد برابر ارزشمندتر و گران‌مایه‌تر از سپری‌کردن روزگارانی در سلطه و تسلط استعمار است.

ادامه دارد…

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version