در این اواخر افغانستان در زمینه خودکفایی و روابط دیپلماتیک دو جانبه پیشرفت‌های خوبی داشته است که از جمله آن‌ها می‌توان به سفر موفقانه و پر دستاورد وزیر امور خارجه کشور به هندوستان، رقیب پاکستان، اشاره کرد؛ این سفر از سوی افغانستان نه به قصد رقابت، بلکه برای دیپلماسی متوازن، گسترش خدمات قونسلی در هند و تفاهم صورت گرفت. اما رقیب هند این موضوع را تحمل نتوانست و چون مطابق میل آن‌ها نشد، فوراً تمامیت ارضی افغانستان را نقض کرده و حمله هوایی انجام داد.

ادعاهای پاکستان و حقیقت:
پاکستان پس از حمله هوایی 9 اکتبر بر افغانستان، ادعا کرد که در این حمله مفتی نورولی محسود، رهبر طالبان پاکستانی را هدف قرار داده است؛ پاکستان با این حمله می‌خواست چهار مورد را همزمان آشکار و اهداف خودش را محقق کند: اول اینکه رهبری طالبان پاکستانی در افغانستان است، دوم اینکه پاکستان هر زمان که بخواهد تمامیت ارضی افغانستان را نقض خواهد کرد، سوم اینکه فشارهای سیاسی داخلی را کاهش داده و به نوعی به مردم خود قناعت دهد که ارتش پاکستان می‌تواند تهدیدات را از بین ببرد، چهارم اینکه افغانستان باید روابط دیپلماتیک خود را مطابق با خواسته‌های پاکستان تنظیم کند. اما این چهار مورد که اهداف مهمی داشتند، محقق نشدند.

1- مورد اول اینکه رهبری طالبان پاکستانی در افغانستان است و رهبر این گروه در آنجا هدف قرار گرفته، دروغ ثابت شد. ویدیویی تازه از رهبر این تحریک، مفتی نورولی محسود، منتشر شده است که هدف قرار گرفتن وی توسط پاکستان و حضور او در کابل را رد می‌کند. او گفته است که در سرزمین‌های قبیله‌ای، در منطقه خیبر به سر می برد و مبارزات خود را در آنجا ادامه داده است. این ویدیو، جنازه آبروی سازمان استخبارات پاکستان بود.

2- مورد دوم اینکه پاکستان هر زمان بخواهد، مراکز گروه‌های مسلح غیرمسئول را در افغانستان هدف قرار خواهد داد و تمامیت ارضی این کشور را نقض خواهد کرد و اقدامات تلافی‌جویانه ای در پی نخواهد داشت؛ اما بر خلاف تصور پاکستان، این بار افغانستان بی‌پاسخ نماند، بلکه پاسخی داده شد که ارتش پاکستان حتی فکرش را هم نمی‌توانست بکند. به این ارتش مزدور، پاسخ دندان‌شکنی داده شد و به آن نشان داده شد که این سرزمین بی‌صاحب نیست.

3- مورد سوم اینکه ارتش پاکستان تلاش می‌کرد با انجام این حمله، فشارهای سیاسی داخلی را کاهش داده و به نوعی به مردم خود قناعت دهد که ارتش پاکستان می‌تواند هر تهدیدی را از بین ببرد؛ اما این نیز مانند همیشه تلاشی ناکام بود، زیرا تنها چند ساعت پس از این حمله، طالبان پاکستانی و سایر گروه‌های مسلح در پاکستان تاکنون حملات بسیار بیشتری نسبت به گذشته انجام داده‌اند که به آن نگاهی گذرا می‌اندازیم.

تحریک طالبان پاکستان از یازدهم تا شانزدهم اکتبر در پیشاور، باجور، وزیرستان شمالی، بنو، وزیرستان جنوبی، کوهات، تانک، اورکزی، دیر، کرم، خیبر، دیره‌اسماعیل‌خان، سوات و سایر مناطق حملات متعددی انجام داده است که مجموعاً به ۶۴ مورد می‌رسد. در جریان این حملات از سلاح‌های سبک و سنگین استفاده شده است که در نتیجه آن، بیش از صد نفر از ملیشه‌های پاکستانی کشته و زخمی شده‌اند، مراکزشان تخریب شده، سلاح‌ها و مهماتشان به غنیمت گرفته شده و وسایل نقلیه‌شان منهدم گردیده است.

اتحاد المجاهدین نیز از دهم تا شانزدهم اکتبر در مناطق مختلف پاکستان حملاتی انجام داده است که مجموعاً به ۱۸ مورد می‌رسد. این حملات شامل کمین‌ها، تصرف پوسته‌ها و حملات مختلفی بوده است که به تعداد زیادی از نظامیان پاکستانی تلفات وارد کرده و مقادیر زیادی سلاح و مهمات، از جمله پهپادها را به دست آورده‌اند.

اگر در نتیجه حملات بر افغانستان، در پاکستان امنیت برقرار شده باشد، فشارهای سیاسی بر دولت کاهش یافته باشد، ارتش پاکستان پیشرفتی کرده باشد و تهدیدها را دفع کرده باشد، پس نتایج آن را با رسانه‌ها و تحلیلگران شریک کنند. با اطمینان می‌توان گفت که تجاوز به تمامیت ارضی افغانستان، حملات بر اهداف غیرنظامی و ارتکاب جنایات هرگز پاکستان را امن نخواهد کرد و فشارهای موجود بر این کشور را نیز کاهش نخواهد داد.

4- چهارمین مورد این که افغانستان باید روابط دیپلماتیک خود را مطابق با خواسته‌های پاکستان تنظیم کند؛ این نیز یک خواب و خیال است. افغان‌ها، به ویژه حاکمان جدید افغانستان پس از ده‌ها سال مبارزه با حمایت مردم، امنیت سراسری را در افغانستان برقرار کرده و استقلال خود را با بهای بسیار سنگینی به دست آورده‌اند. حکومت جدید افغانستان در جامعه جهانی دیپلماسی متوازن را انتخاب کرده و بر اساس همین سیاست، مطابق با موازین اسلام، با هر کشوری تعامل برقرار کرده و آن را حفظ می‌کند. این حکومت به هیچ قیمتی روابط خود را مطابق با فشار و خواسته‌های خارجی تنظیم نمی‌کند؛ از همین رو، پاکستان و هر کشور دیگری که در این زمینه خواسته‌های نادرستی دارد، باید در آن بازنگری کند.

با این اوصاف، می‌توان گفت که تمامی اهداف اولین حمله هوایی پاکستان ناکام و دست‌نیافتنی بودند؛ این تصمیمات نادرست و بدون تحلیل از سوی حلقه شرور ارتش پاکستان، خشم افغان‌ها را علیه این کشور برانگیخت. پاکستان تاوانی بابت این حمله ناموفق و نقض تمامیت ارضی متحمل شد که پیش از این هرگز به آن فکر نکرده بود.

واکنش و عملیات انتقامی:
حلقه شرور ارتش پاکستان، زیان‌ها و واکنش‌هایی را که پس از حمله هوایی با آن روبرو شدند، تحلیل نکرده بود. وزارت دفاع ملی افغانستان در اعلامیه‌ای گفت: ما این تجاوز به حریم افغانستان را به شدیدترین الفاظ محکوم می‌کنیم و دفاع از حریم خود را حق خود می‌دانیم. پس از این اقدامات، اگر وضعیت هر قدر هم که متشنج شود، عواقب آن متوجه ارتش پاکستان خواهد بود.

یک روز پس از این واکنش، از سوی افغانستان بر پوسته‌های ارتش پاکستان در امتداد خط فرضی دیورند، از نیمروز تا نورستان، حملات هماهنگی آغاز شد. این حملات که با آمادگی کافی صورت گرفته بود، به شمول سلاح‌های سبک و سنگین در حملات بر برخی پوسته‌ها، از پهپادها نیز استفاده شد؛ نتایج این عملیات انتقامی بسیار مثبت‌تر از حد انتظار بود و پاسخ دندان‌شکنی به پاکستان داده شد.

در عملیات انتقامی، ده‌ها پوسته ملیشه‌های پاکستانی تصرف شده، صدها ملیشه کشته و زخمی گشته و سلاح‌هایشان به غنیمت گرفته شده است. در این حملات، نیروهای افغان مانند ابابیل بر دشمن فرود آمدند؛ آن‌ها به نمایندگی از ملت افغان به دشمنان نشان دادند که با جان خود از خاکشان دفاع می‌کنند، به جای حرف، با زبان عمل واکنش مشروع نشان دادند و روشن کردند که با چه برنامه منظم و عالی‌ای از تمامیت ارضی کشور محافظت کردند.

افغانستان تهدیدی برای منطقه است یا پاکستان؟
پاکستان در هر صحنه بین‌المللی یک موضوع تبلیغاتی، شایعات و نگرانی‌های دور از واقعیت را درباره افغانستان مطرح کرده است که از جمله آن‌ها، ادعای وجود گروه‌های مسلح غیرمسئول در افغانستان است که پاکستان بارها آن را مطرح کرده است، اما واقعیت چیز دیگری است.

پس از پایان عملیات انتقامی، ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی حکومت افغانستان، در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که پاکستان بر وجود و پناه‌گاه‌های پروژه داعش در خاک خود چشم‌پوشی کرده است که هم علمای دینی و مردم خود را با آن به قتل می‌رساند و هم امنیت و ثبات افغانستان و منطقه را تهدید می‌کند؛ وی افزود که داعش پس از شکست در افغانستان، به مکان‌های اصلی خود در بلوچستان و خیبر پختونخوا بازگشت و در آنجا پناه‌گاه‌ها و مراکز جدیدی ایجاد کرد. از طریق این مراکز، تعداد زیادی از افراد خارجی را جذب کرده و سپس ده‌ها حمله در افغانستان، از جمله در ایران و مسکو، انجام داده است که شواهد دقیقی در این باره وجود دارد.

پاکستان از گروه‌های نیابتی مانند داعش نه تنها برای بی‌ثبات کردن افغانستان و منطقه استفاده می‌کند، بلکه می‌خواهد توجه جهانیان و مردم پاکستان را از بی‌ثباتی این کشور، به وقایع افغانستان و سایر کشورهای منطقه معطوف سازد. پاکستان که بارها اتهامات نادرستی مبنی بر آموزش و پناه‌دادن به گروه‌های مسلح مخالف خود در افغانستان وارد کرده و به قول آن‌ها، پاکستان را تهدید می‌کند، باید به این سوالات نیز پاسخ دهد که اگر افغانستان گروه‌های مسلح غیرمسئول را آموزش می‌دهد، پس چرا سایر کشورهای منطقه بی‌ثبات نشده‌اند؟ پاکستان هزاران پوسته در خط دیورند و تیم‌های نظارتی ویژه آی‌اس‌آی در بندرهای موقت (تورخم، سپین بولدک، انگور اده و غیره) دارد، پس چگونه شبه‌نظامیان غیرمسئول از کجا وارد پاکستان می‌شوند که این کشور را بی‌ثبات کرده‌اند؟ و آیا پاکستان توانایی حفظ حاکمیت و ثبات خود را از دست داده است؟

معلوم است که ادعاهای پاکستان فرار آشکار از مسئولیت است؛ این کشور نمی‌تواند مخالفان خود را در مناطق تحت حاکمیت خود کنترل کند و ثبات را حفظ کند؛ واقعیت این است که عاملین بی‌ثباتی پاکستان، گروه‌های مسلح نیستند، بلکه حلقه شروری در داخل ارتش پاکستان است که با اقدامات نادرست و نسنجیده خود، مردم پاکستان را در برابر حاکمیت خود قرار داده است. تمام تصمیمات نسنجیده این حلقه است که گروه‌های مسلح را در خاک خود آموزش می‌دهد و به خود منطقه تهدید بزرگی وارد می‌کند، نه تنها منطقه، بلکه تهدید آن تا اروپا نیز می‌رسد.

ادامه درگیری‌های دوجانبه و جنایات بشری پاکستان:
در پی عملیات تلافی‌جویانه، خسارات سنگینی به طرف پاکستانی وارد شد و درگیری‌ها همان شب ساعت ۱۲ با میانجیگری عربستان و قطر متوقف شد، اما پاکستان در حال آماده‌سازی نیروهای تازه نفس، مهمات و کندک‌های توپخانه‌ای برای درگیری‌های بعدی بود که پلیس مرزی و نیروهای دفاعی افغانستان پیش‌دستی کرده و در خوست به آن‌ها حمله کردند. همزمان درگیری شدیدی نیز در سپین بولدک آغاز شد و تلفات سنگینی به طرف پاکستانی وارد شد. اما در مقابل، نظامیان پاکستانی در سپین بولدک و ویش غیرنظامیان را هدف قرار داده و به آن‌ها حمله کردند که در این حملات صدها غیرنظامی شامل زنان و کودکان زخمی و ده‌ها تن به شهادت رسیدند.

پس از این درگیری، با اصرار شدید پاکستان درخواست آتش‌بس ۴۸ ساعته مطرح شد. دولت افغانستان نیز این درخواست را پذیرفت و برای حل مسالمت‌آمیز مشکلات، هیئتی بلندپایه به ریاست وزیر دفاع را برای مذاکره به قطر فرستاد، اما طرف پاکستانی در ادامه جنایات بشری و جنگی خود، بلافاصله پس از اتمام ۴۸ ساعت آتش‌بس، به خانه‌های غیرنظامیان در گومل پکتیکا حمله هوایی کرده و یک تیم محلی کریکت را به همراه زنان، کودکان و سالخوردگان هدف قرار داده و به شهادت رساند.

پاکستان در این جنگ چند روزه، غیرنظامیان بی‌گناه، از جمله دو خبرنگار افغان را هدف قرار داده است که این یک جنایت آشکار بشری محسوب می‌شود. اگرچه نهاد بین‌المللی حقوق بشر اعلام کرده است که حمله پاکستان به اهداف غیرنظامی در افغانستان نقض آشکار منشور حقوق بشر است؛ اما محکومیت این حملات ناروای ارتش پاکستان توسط نهادهای بین‌المللی تنها با چند اعلامیه دردی را دوا نمی‌کند و مسئولیت این نهادهای بین‌المللی نیز به پایان نمی‌رسد. آن‌ها باید این جنایات بشری را دقیقاً بررسی کرده و عاملان آن را به دادگاه‌های بین‌المللی معرفی کنند که همیشه اظهارات دور از واقعیت در مورد افغانستان داشته‌اند.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version